تیغ بدبینی بر شادی های زندگی
نویسنده : ذوالفقاری
«اوایل ازدواج رفتارهای همسرش را به حساب علاقه او به خودش میگذاشت. کمتر پیش می آمد از شنیدن سوالاتی مانند کجا هستی؟ چه کار میکنی؟ یا کی به خانه بر میگردی ناراحت شود. رفتارهای همسرش رنگ و بویی از علاقه داشت، تماس های مکرر او هیچ گاه سبب از کوره در رفتنش نمیشد، گاهی فکر میکرد میتوان نگرانی او از هم صحبت شدنش با یک جنس مخالف را به حساب تعصبی بودن او گذاشت اما چرا همه این افکار خیلی زود رنگ باخت... چند ماهی از زندگی مشترکشان میگذرد به نظرش همسرش با او وارد یک رابطه پلیسی شده و سوالهایش کم کم شکل بازجویی به خود گرفته است. همسرش به همه چیز مشکوک شده است و حساسیت بیش از حدی درباره تلفنها، رفت و آمدها و رفتارهای او نشان می دهد. دیگر کسی جرئت نمی کند به او سری بزند یا تلفنی احوالش را بپرسد. عذاب آورتر از همه این که همسرش نمی پذیرد که درباره او شک بی مورد دارد و به خود حق می دهد او را محدود و محدودتر کند» این حکایت زندگی خانمی است که شاید مشابهش، برای خیلی ها تازگی نداشته باشد. واقعیت این است که خیلی ها را می شناسیم که از شک و تردید بی دلیل همسر یا یکی از اعضای خانواده شان به ستوه آمدهاند. زندگی با کسی که دوستش دارید اما او به شما اعتماد ندارد کار آسانی نیست، ولی در صورت وجود چنین موضوع بحرانی، باید زندگی را ترک گفت و راه دادگاه را پیش گرفت یا باید با رفع مشکلات و امکان سازش به زندگی رنگ و جلایی دیگر بخشید؟ بدبینی را هم مانند برخی مشکلات که ریشه خانواده ها را هدف قرار داده است می توان از دستاوردهای دنیای مدرنیته دانست که کانون گرم خانواده ها را هدف قرار داده است.
تجربه های شهروندان
یکی از شهروندان که به دلیل بدبین بودن همسرش، دیگر در کنار هم زندگی نمی کنند می گوید: ابتدا شروع خوبی داشتیم، خیلی احساس خوشبختی می کردیم، اما رفته رفته برخی رفتارها و واکنش های همسرم برایم آزار دهنده شد، مدام تلفن همراهم را چک می کرد و اگر پیامکی از طرف یک خانم همکار یا آشنا برایم ارسال می شد، دعوای میان ما را به همراه داشت. «جعفری» ادامه می دهد: با وجود این که صاحب یک فرزند شدیم، از بدبینی های همسرم به من کم نشد و این حساسیت هایش مرا آزار می داد تا حدی که دیگر نمی توانستیم حرف زدن با هم را تحمل کنیم، بارها قهر می کرد و به خانه پدرش می رفت و پس از بازگشتش، قصه تکراری بدبینی ادامه داشت تا این که مجبور به جدایی شدیم. شهروند دیگری اظهار می کند: هر بار که همسرم با مردی صحبت می کرد، احساس خوبی نداشتم، مدام روی رفتارش با دیگران نظارت می کردم، گاهی هم میانمان ناراحتی به وجود می آمد، این موضوع برایم سخت بود، اما او اجازه نداد این رفتار من ادامه پیدا کند و با رفتارهای درستش به من کمک کرد که نگاهم را تغییر دهم. «زارعی» اضافه می کند: مدتی زندگی مان دچار مشکل شد و حتی تا پای جدایی پیش رفت، اما با همکاری همسرم این مشکل رفع شد و زندگی خوبی داریم.
ضربه به زندگی
یک کارشناس ارشد روان شناسی شخصیت در این باره به خبرنگار ما می گوید: برخی از افراد دچار مشکلی به نام بدبینی هستند و نسبت به اخلاق و رفتار دیگران حتی نزدیکانشان هم شک و تردید دارند. این معضل می تواند به سادگی یک زندگی را به تباهی بکشاند. زیرا شخصی که این مشکل را دارد احساس می کند آن چه را که می بیند یا می شنود واقعیت ندارد و با چیزی که در پشت صحنه وجود دارد متفاوت است. «رضا وردانی» ادامه می دهد: در واقع در ایجاد بیماری بدبینی، هم خانواده، الگوهای اجتماعی و زیست شناختی هر کدام به سهم خود در این بیماری نقش دارد که متاسفانه هیچ چیز مثل بدبینی در تخریب یک رابطه به ویژه در زندگی مشترک قدرتمند نیست. به گفته وی، فرد بدبین به خود و شریک زندگی اش صدمه می زند و جایی برای محبت و علاقه باقی نمی گذارد که ناخودآگاه این رابطه به سمت سردی رو می آورد. وی با بیان این که بدبینی به همسر اشکال متفاوتی دارد اظهار می کند: خیلی از زوجین بدبینی های بیمارگونه خود را نوعی رفتار طبیعی تلقی می کنند و آن را با عناوینی همچون غیرت، تعصب و مراقبت توجیه میکنند، اما واقعیت چیز دیگری است.
حالت های بروز بدبینی
وی تصریح می کند: بدبینی به همسر در سه حالت کلی بروز می کند، گروه اول افرادی هستند که بدبینی در ذاتشان است. این افراد را از همان ابتدای زندگی به راحتی میتوان شناخت، آن زمان که به هر موضوعی نیمه خالی لیوان را می بینند و در رابطه با پیرامون خود نوعی نگاه منفی دارند. گروه دوم افرادی هستند که نوعی وسواس نیز در بدبینی هایشان نهفته است. این دسته از زوجین به برخی رفتارها و واکنش های همسر خود به جنس مخالف، ولو در محیط کاری، نوعی وسواس فکری دارند که در پاره ای اوقات همراه با بدبینی به اوست که البته در این فرم باز هم اختلاف میان زوجین خیلی پدیدار نمی شود. وی اضافه می کند: گروه سوم که در حقیقت روزگاری جزو گروههای یک و دو بودند به شدت در معرض خطر هستند، چرا که مبتلا به اختلال پارانوئید می شوند به این معنا که با کنار هم گذاشتن برخی پارامترهای خیالی به این نتیجه می رسند که همسرشان به طور قطع در حال خیانت به اوست و این فکر همچون خوره جسم و روح فرد را نابود میکند و اگر خوشبین باشیم که اتفاق ناگواری در این میان نیفتد، طلاق و جدایی میان زوجین مسالمت آمیزترین اتفاق است.
پیشگیری از بدبینی
این کارشناس اظهار می کند: همیشه سعی کنید در هر موضوعی با همسر خود صادق باشید. ریشه بسیاری از بدبینی ها نداشتن صداقت در ابتدای زندگی است. زن یا مرد، رازی را در زندگی دارد که میکوشد آن را از همسرش پنهان کند که البته در بیشتر مواقع موفق نمیشود و خود این پنهان کاری نقطه شروع بدبینیها میشود. وی می افزاید: نسبت به قول و قرار خود با همسرتان خیلی حساس باشید. این موضوع برای مردها باید بیشتر رعایت شود، چرا که خانمها هر نوع تاخیر را در رسیدن به قرار مثبت نگاه نمیکنند و به طور طبیعی افکار منفی در آن ها شکل میگیرد. وی ادامه می دهد: در مراودات اجتماعی خود خیلی مراقب باشید به ویژه اگر طرف شما جنس مخالف باشد. هر نوع صحبت غیرکاری، تماس های بیمورد و روابط آزاد در محیطهای کاری می تواند نتیجهای نامطلوب در بر داشته باشد که اگر شما هم فکری در سر نداشته باشید، همسرتان جور دیگری برداشت میکند. وی با بیان این که آن کسی که باید مشاوره و تحت روان درمانی قرار گیرد شریک فرد بدبین است تصریح می کند: همیشه پیشگیری ارزان تر و ساده تر از درمان است. آقا و خانمی که قصد ازدواج دارند در هنگام تحقیقات رسوم سنتی، می توانند از روان شناسان و مشاوران کمک بگیرند و با مشاوره و انجام تست های روان شناختی با درصد ایمنی بالا اقدام به ازدواج کنند. به گفته وردی، تست های روان شناختی خوبی در مراکز مشاوره برای شناخت شخصیت افراد وجود دارد که در کنار مشاوره روان شناس، مطمئن است؛ به طوری که فرد نمی تواند خود را خوب یا حتی بدتر از واقعیت نشان دهد