برگزاری جشنواره فیلم فجر در بهمن، بزرگ ترین رویداد سالانه کشور محسوب می شود و به نوعی جشن سینمای ایران است. آن چه را می خوانید صحبت های چند منتقد سینما درباره وضعیت سینمای ایران در دوره های مختلف جشنواره فجر از جمله دوره سی و هفتم است.
شهبازی
متاسفانه امسال مثل سال های قبل سال خوبی برای جشنواره نیست، به دلیل این که کارگردان های زیادی انصراف داده اند به ویژه روز به روز هم به تعداد انصراف دهنده ها اضافه می شود و این نشانه خوبی برای یک جشنواره شناخته شده نیست. هر کدام هم دلایل خودشان را دارند، یکی از نحوه گزینش فیلم ها دلخور است و دیگری از ممیزهای بی مورد می نالد، کسانی هم هستند که از قلم تیز منتقدان ناراحت هستند.
وحید فرازان
ترکیب فیلم های بخش سودای سیمرغ نشان از جشنوارهای گرم دارد. چرایش را میگویم، استخوانخرد کردههای سینمای ایران و به قولی امتحان پس دادههایی که میتوان فیلمهای شان را دست کم یکبار با خیال راحت دید، در این ترکیب حضور دارند، کسانی مثل جیرانی، پوراحمد، صدرعاملی، هنرمند، شهبازی، توکلی و میرکریمی. از اسامی باقی مانده هم دو خانم کارگردان هستند که آثار قبلیشان قابل تامل بود و یکی از آن ها با فیلم «نفس» تا آستانه دریافت اسکار هم رفت؛ نرگس آبیار و دیگری مونا زندی حقیقی که «بنفشه آفریقایی» وی امسال در قسمت غیررقابتی جشنواره بینالمللی فجر حضور داشت. این موضوع که فیلم چهار فیلم ساز زن به قسمت رقابتی جشنواره فجر راه یافته، هم برای سینمای ایران و هم برای جشنواره امسال خود نکته مثبتی است، اما جشنواره فیلم فجر امسال، سه چهره جوان و آیندهدار هم دارد که به نوعی با فیلمهای قبلی امتحان شان را به خوبی پس دادهاند؛ سعید روستایی، محمد حسین مهدویان و سیاوش اسعدی که هر سینمادوست و منتقدی، بیشک منتظر دیدن فیلمهای این سه فیلم ساز است، به ویژه فیلم روستایی با نام «متری شیش و نیم» که در واقع همه منتظر بودند ببینند بعد از تجربه موفق «ابد و یک روز»، چه کرده است. از اسامی باقی مانده، محسن تنابنده و صفی یزدانیان ساخت دومین فیلم خود را تجربه کردهاند که دیدن فیلم یزدانیان بعد از تجربه موفق چند سال پیش برایم ارجح بود.
حسین گیتی
اولین جشنواره فیلم فجر در سال 61 با اهداف و معیارهای متعدد زاده شد اما به این موضوع توجه نداشت که مخاطبان انبوه سینما چه جایی خواهند داشت. سینمای ایران تا سال 62، نوعی سرگرمی در ساخت فیلم هایی بود که بتوانند قانونمند باشند، و در سال های مختلف، در برخی دوره ها فیلم برگزیده نداشت. تا چند دوره داوران غیر متخصص بودند و بر مبنای سلایق خود و محتوای فیلم ها، فیلم نهایی را گزینش می کردند. دوره ای به فیلم ملودرام، دوره ای به فیلم جنگی و دوره ای به فیلم کمدی جایزه می دادند و فیلم سازان همان سال همان ژانر را پیگیری می کردند و موفق نمی شدند. در واقع جشنواره راه خود و مخاطبان راه خود را می رفتند.
هوشنگ حسینی
با نگاهی گذرا به نام و عوامل فیلم های پذیرفته شده در جشنواره فجر امسال به دلیل نبود تبلیغات لازم و بحث و گفت و گوهای رایج درباره ساخت و چگونگی فهم آن که در سال های قبل صورت می گرفت، نمی توان چندان نظر قاطعی درباره پیروزی این رویداد داد. امسال هم مانند یکی، دو سال اخیر از نام های سرشناس پیش کسوت سینما که موجب گرمی این بازار می شدند خبری نیست و گفته می شود نتوانستند فیلم خود را به موقع به دفتر جشنواره ارسال کنند. مشاهده چند نام شناخته شده مثل فریدون جیرانی (آشفتگی)، کیومرث پوراحمد (تیغ و ترمه)، رسول صدر عاملی (سال دوم دانشکده من)، رضا میرکریمی (قصر شیرین)، سعید روستایی (متری شیش و نیم) و علیرضا رئیسیان (مردی بدون سایه) در قسمت سودای سیمرغ می تواند میدان رقابتی ایجاد کند که تصور می کنم بیشترین نگاه ها متوجه سعید روستایی، رضا میرکریمی، فریدون جیرانی و رسول صدرعاملی است ولی از آن جا که قسمت پایانی این مراسم همیشه با یک اتفاق غافل گیر کننده رو به رو می شود به درستی نمی توان اظهار نظر کرد؛ همان اتفاقی که برای «ابد و یک روز» شاهد بودیم. به هر حال برای من که در همه دوره های این رویداد حضور داشته ام هر سال نسبت به سال قبل از شور و حال جشنواره کاسته شده و آن گرمی و هیجان گذشته را از دست داده است.
گذشت 40 سال از هر رویدادی زمان کمی نیست، چرا بعد از این همه سال نتوانسته ایم جشنواره فجر را آن طور که باید و شاید به جهانیان بشناسانیم و با برگزاری آن رشد کیفی در فیلم های مان ایجاد کنیم، اگر بعد از این همه سال نگاهی به فیلم های اکران شده داشته باشیم، متوجه خواهیم شد سال هاست شاهد حضور فیلم های ماندگار دهه ۶۰ به بعد نیستیم و پرده سینماها را فیلم های به اصطلاح طنز اشغال کرده است.