در گفتوگو با «سیروس حسن پور» مطرح شد:
تعداد بازدید : 7
همه چیز درباره «بازی نقابها»
گروه سینما و تلویزیون
«سیروس حسن پور» حدود یک دهه پیش، داور جشنواره فیلم کوتاه انجمن سینمای جوان بود. کارگردان سریال «بازی نقاب ها» دانش آموخته مرکز اسلامی آموزش فیلم سازی است. بازی مقابل دوربین را از دوران کودکی، زمانی که شاگرد «بهرام بیضایی» و زنده یاد «عباس کیارستمی» بود، آغاز و سپس دستیار کارگردانی را تجربه کرد. او با ساخت فیلمهای کوتاه «غاز مهاجر»، «کلاس اول» و «رضایت نامه» جوایز متعددی را کسب کرد. این شبها سریال «بازی نقاب ها» از شبکه دوم سیما، مهمان خانه مردم است. به بهانه کارگردانی این سریال با این کارگردان خونگرم و کاربلد همکلام شدیم تا از شرایط تولید اثرش بیشتر بدانیم.
شما به تولید اثر در فضای بومی علاقه دارید و این موضوع در آثارتان مشهود است. چه شد که راوی قصه دو طایفه ترکمن شدید؟
واقعیت اش این است که خود قصه سبب شد برای ساخت سریال ترغیب شوم. وقتی فیلم نامه را خواندم خیلی خوشم آمد. بومی و فولکلور بودن، من را ترغیب کرد. ساخت این سریال یک آزمون در این ژانر و یک خروج نا به هنگام از ژانر کودک برایم بود که خواستم تجربه کنم.
خواستید خودتان را در ژانر دیگری جز کودک محک بزنید؟
دقیقا همین طور است. فضای کار در سینمای کودک رونق سابق را ندارد بنابراین ایجاب میکند بر اساس قصه و داستان خوب خودم را در ژانری دیگر محک بزنم. امیدوارم این سریال، خوب از کار درآمده باشد.
شما در سریال تان در کنار بازیگران مطرحی مانند آزیتا حاجیان از بازیگران بومی که به اصطلاح چهره نبودند استفاده کردید. آیا بازیها همانی از آب درآمد که میخواستید؟
با توجه به حجم سریال و زمان آن تلاش مان را کردیم تا بهترین خروجی را داشته باشیم. یکی از مشکلات ما در این کار این بود که در ترکمن صحرا یا بندر ترکمن بازیگر ترکمن کم بود بنابراین مجبور بودیم تلفیقی از بازیگران تهران با بازیگران و افراد بومی داشته باشیم.
چقدر سعی کردید از توان گلستان در زمینههای مختلفی همچون لوکیشن استفاده کنید؟
همکاریهای مختلفی از سوی نهادها داشتیم اما تهیه کننده سریال از صفر تا صد هزینهها از اسکان و اقامت تا خورد و خوراک را بر عهده گرفته بود. مردم خوب بندرترکمن و دیگر اهالی گلستان همه جا به ما کمک کردند و روحیه دادند که اتفاق خوبی برای کار بود.
آیا سریال سازی در شهرستانها به دلیل کمبود امکانات و ابزار حرفه ای، کار را برای شمای کارگردان سخت میکند؟
دقیقا همین طور است. شما تصور کنید گروهی 30-20 نفره قرار است هشت ماه خارج از تهران فیلم برداری کنند و شرایط کار خیلی سخت است. کار در شهرستان و دور از خانواده، هماهنگ کردن بازیگران و این که کی میآیند و کی وقت دارند، خسته کننده است و کار را سخت میکند.
برخی آثار تولیدی در مراکز استانها بنا به دلایل مختلف همچون لهجه مورد انتقاد قرار میگیرند به همین منظور چقدر از کارشناس و نویسنده بومی بهره بردید؟
ما در مرحله نگارش فیلم نامه همچنین در مرحله تولید، از مشاور، محقق و پژوهشگر بومی استفاده کردیم که در زمینه موضوعهای منطقهای و جغرافیایی اطلاعات مبسوطی داشتند و کنار ما بودند. در واقع تلاش مان را کردیم به آن چه مد نظرمان است نزدیک شویم. البته یک جایی مخاطبان با معیارشان میبینند و قصه پیچیده میشود به عنوان مثال اگر چیزی در درام نمایش میگذاریم، آنها به خودشان میگیرند و معتقدند آن گونه نیستند. از این گونه سوء تفاهم هاست اما در مجموع بازتابها خوب بود. اما موضوع، کمتر دیده شدن سریال است.
شما با «مجید مجیدی» به عنوان برنامه ریز و دستیال کارگردان، تجربه همکاری در آثاری همچون «باران»، «پدر» و «آواز گنجشک ها» را داشتید و در فیلم محمد رسول ا...(ص) هم دستیار بودید، با توجه به این که اغلب در ژانر کودک فعالیت دارید، مجیدی بر چه اساسی شما را به عنوان دستیارش انتخاب کرد؟
18 ماه با پروژه «محمد رسول ا...(ص)» همکاری کردم. مجیدی به کمک نیاز داشت و تا جایی که از دستم بر میآمد یاری اش کردم. رابطه ما دوستانه بود و به سالهای دور که اشاره کردید، بر میگردد و هر کاری انجام میداد من در کنارش بودم.
با مرور رزومه کاری تان، همچون «دهقان فداکار»، «تصمیم کبری» و «چوپان دروغگو» ناخودآگاه یاد کتابهای درسی میافتیم و حس نوستالژی دارد. چرا به ژانر کودک علاقه مند شدید؟
ریشه در کودکیام دارد. عضو کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بودم و در دوران کودکی یعنی دهه 40 در فیلمهای استادانم بیضایی و کیارستمی بازی میکردم.
چه شد بازیگری را فقط در دهههای 50 و 60 تجربه کردید و ادامه ندادید؟
بیشتر بستگی به شرایط کارگردانهایی داشت که باید من را برای بازی انتخاب میکردند. تا جایی که امکانش بود بازی کردم و از یک مقطعی این امکان به وجود نیامد. خودم هم علاقه مند بودم همین مسیر را ادامه دهم و برای کسب تجربه به سمت کارگردانی رفتم.
در دنیای درون تان چه میگذرد؟
طبیعتا کودک درونی وجود دارد که همراهم است. خاطرات گذشتهام و آن چه تجربه کردهام بیشتر اوقات در ذهنم مرور میشود و رنگ قشنگی دارد و همین هاست که سبب میشود، آدم انرژی بگیرد و بتواند در هر شرایطی ایستادگی کند و به کارش ادامه دهد.
آرزویی که داشتید تا به حال روی پرده سینما برده اید؟
نسبی است. یک قسمت اش اتفاق افتاده و قسمتی هنوز مانده است. امیدوارم شرایط مهیا شود تا بتوانم به مسیرم ادامه دهم. آرزویم مقطعی است و اکنون اثری را در پیش تولید دارم که اگر درست اتفاق بیفتد شرایط برای مسیرهای بعدی فراهم خواهد شد.
ناگفتههای این گفتوگو
همه کسانی که درگیر سریال «بازی نقاب ها» بودند از عوامل پشت صحنه گرفته تا جلوی دوربین، زحمت کشیدند. فراتر از قراردادشان با جان و دل وقت گذاشتند و همکاری کردند و در واقع لطف شان را فراموش نمیکنم و جا دارد همین جا از تک تک شان تشکر کنم.