در گفت و گو با تهیه کننده سریال «بازی نقاب ها» مطرح شد:
تعداد بازدید : 8
سختی های سریال سازی در شهرستان ها
شاید برخی افراد یک اثر را تنها با هنر پیشه هایش بشناسند اما آن هایی که حرفه ای تر نگاه می کنند، می دانند یک اثر به عوامل خوش فکر و کار بلدی همچون تهیه کننده نیاز دارد تا از یک گروه حمایت و شرایط خوب را به منظور تولید اثری مخاطب پسند برای عوامل مهیا کند. تولید اثر در شهرستانها و دور از پایتخت بدون حضور یک تهیه کننده حرفه ای کار دشواری است. به نظر می رسد یکی از عوامل موفقیت سریال «بازی نقاب ها» علاوه بر هدایت درست کارگردان و بازی خوب هنرمندان، حمایت و تلاش تهیه کننده توانای این سریال «علی مهام» بود که نتیجه خوب آن را مشاهده می کنیم. وقتی به بهانه پخش این سریال با «علی مهام» تماس می گیرم از او می پرسم «مهران مهام» دیگر تهیه کننده موفق چه نسبتی با شما دارد می گوید: نسبتی نداریم و فقط تشابه فامیلی است. در گفت و گوی پیش رو با «علی مهام» تهیهکننده سریال شبانه «بازی نقاب ها» همکلام شدیم.
از شکل گیری تا تولید سریال «بازی نقاب ها» چه فرایندی طی شد؟
طرح اولیه را یک سال و نیم قبل از کلید خوردن سریال به «بهنام علی زاده» نویسنده پیشنهاد دادم. او حدود یک سال و نیم تا دو سال روی این موضوع کار کرد. ما تصمیم داشتیم، قومیت بهانه شکل گیری درام قصه باشد. سپس از میان کارگردان ها قسمت شد با «سیروس حسن پور» کار کنم که در کار، خودش را نشان داد. «بازی نقاب ها» دومین سریال من درباره قومیت هاست. نخستین سریالم «حانیه» بود که در یزد کار کردم. به تولید آثار فولکلور علاقه دارم. ما ابتدا درباره رزق و روزی مردم سرزمین مان که گندم است به سراغ این موضوع رفتیم و چون قرار بود موضوع گندم را کار کنیم، سراغ قومیت ها رفتیم. در نهایت به این نتیجه رسیدیم که گندم توسط ترکمن ها در گلستان کشت می شود و این بهانه ای شد که به سمت این قوم برویم. قوم ترکمن بهانه ای شد تا ملودرامی عاشقانه را در کنار رزق و روزی، آداب و سنن و اسب شکل دهیم.
چطور شد منطقه بندر ترکمن را برای سریال انتخاب کردید؟
چون ترکمن ها محل زندگی شان گنبد و بندر ترکمن است. لوکیشن اصلی سریال آن جا انتخاب شد و بیشتر لوکیشنهای دیگر را با فاصله کوتاه انتخاب کردیم.
یکی از نکات مثبت سریال استفاده از بازیگران بومی در کنار بازیگران مطرح بود، چگونه آن ها را انتخاب کردید؟
مرحوم رفیعی در اثر «مجید مجیدی» انتخاب بازیگران را انجام می داد و من از همان جا او را می شناختم. او به دعوت «سیروس حسن پور» 45 روز در آن منطقه از بازیگران تست گرفت و در نهایت به این مرحله رسیدیم.
سریال سازی در شهرستان به دلیل نبود امکانات چه سختیهایی داشت؟
معتقدم ساخت سریال در شهرستان خیلی دشوار است چون عوامل دور از خانواده هستند. شاید 10 تا 15 روز اول برای شان فضای جدید جذاب باشد اما بعد از آن دلتنگی و دوری از خانواده و مسافت نمود پیدا می کند. حتی در نوع غذا همیشه دست پخت خانه خودشان را بهترین می دانند. ما در شهرستان چنین مشکلاتی داریم. وقتی جای خواب، غذا و فضا عوض می شود در روحیه عوامل تاثیر می گذارد اما نکته مثبت ما این بود که گروه را از قبل گزینش کرده بودیم یعنی گروهی یک دست و متحد بود و خیلی خوب جواب داد و همین ویژگی گروه سبب شد اندکی از دلتنگی ها کم شود. تولید سریال در شهرستان، بودجه خاص خودش را می خواهد. اگر درست هزینه نشود و تامین نشوید دچار برخی مشکلات و معضلات می شوید. البته هم سیما فیلم و هم شبکه تا جایی که توانستند ما را یاری کردند و تنهای مان نگذاشتند هر چند مشکلات مالی زیادی داشتیم. یک وام مزایده ای کلانی را دریافت کردم تا بتوانم کمبودها را جبران کنم.
پایان بندی سریال را بر چه اساسی قرار دادید؟
مخالف هستم که مردم را به سمت ناراحتی و غصه سوق دهیم و دوست ندارم با پایانی بد و غم انگیز و ناخوشایند اعصاب و روان آن ها را تحت تاثیر قرار دهیم. همیشه معتقدم یک اثر باید امید و دلخوشی بدهد و پایان خوشی داشته باشد. ما باید امید به زندگی را بین مردم افزایش دهیم. من فیلم ساز و تهیه کننده موظف هستم در اثرم امید را تزریق کنم. سعی کردیم پایان بندی سریال «بازی نقاب ها» جذاب باشد.
چه بازتاب هایی از آن منطقه گرفتید؟
بعضی از ترکمن ها از اتفاق هایی که در قصه افتاده است، دلخور شده بودند اما ما برای پیشبرد داستان نیاز به خیر و شر داریم و این در همه جا اتفاق می افتد. خیلی از مردم از سریال خوش شان آمده است و از من می پرسند این لباسها و روسری های ترکمنی را از کجا می توانند بخرند و این لوکیشن های زیبا کجاست؟ اگر من هزار تا از روسریهای آن منطقه را بخرم و به آن ها بدهم باز هم کم است. این سریال سبب دیده شدن آن منطقه و شهر شده است. معتقدم استانهای مختلف برای معرفی اقوام منطقه شان باید آثاری از این دست را تولید کنند چون با یک اثر نمایشی آن منطقه دیده و معرفی می شود. به تصویر کشیدن سنت ها، آداب و رسوم برایم لذت بخش است و جذابیت دارد.