شهرکی- پایش را به شدت بر زمین می کوبد و با جیغ و داد فراوان سعی می کند پدر و مادرش را مجاب به خرید اسباب بازی مورد علاقه اش کند. این شگرد را مدتی بود آموخته بود و بسیار هم جواب می داد. والدینش هم در مقابل خواسته های امیر مقاومت چندانی نشان نمی دهند و خیلی زود آن ها را اجرا می کنند. به قول خودشان باید فرزندشان در رفاه کامل باشد زیرا تنها یک فرزند دارند و البته همین فرزند را هم در مرز 40 سالگی به دنیا آورده اند. رفاه کامل و تامین خواسته های پسر کوچولو هدف پدر و مادر امیر است. خودشان که می گویند دیگر نمی خواهند فرزندی داشته باشند و از همان اول هم با هم قرار گذاشته اند فقط یک فرزند داشته باشند تا بتوانند نیازهایش را تامین کنند غافل از اینکه نیازهای فرزندشان فقط مادی نیست. فرزند نیاز به خواهر و برادری دارد که چه در کودکی با او هم بازی شوند و چه در جوانی و میانسالی همدم، سنگ صبور و حامی اش باشند.
محرومیت از داشتن خواهر و برادر
یکی از شهروندان زاهدانی که خانم 28 ساله ای است و تک فرزند خانواده محسوب می شود به خبرنگار ما می گوید: بسیاری از پدران و مادران با این دیدگاه که باید امکانات رفاهی را برای فرزندشان آماده کنند تصمیم می گیرند تنها یک فرزند داشته باشند و فرزند خود را از حق او که داشتن خواهر و برادر است محروم می کنند. من در خانواده ای بزرگ شده ام که والدینم همین کار را کردند و اکنون که در 28 سالگی به سر می برم احساس تنهایی و نداشتن حامی از سوی خانواده پدری آزارم می دهد. در حالی که می بینم فرزندان اقوام به راحتی با یکدیگر در تعامل هستند و هر یک خواهران و برادرانی دارند که در هنگام مشکلات و سختی ها آن ها را حمایت می کنند یا حداقل سنگ صبورشان هستند.او که به تازگی ازدواج کرده می افزاید: دلم می خواهد 4 فرزند داشته باشم هم دختر و هم پسر تا فرزندانم در آینده همچون من احساس تنهایی نکنند و حضور آن ها در زندگی ام بتواند تنهایی من را نیز پر کند. یکی دیگر از شهروندان که مرد 35 ساله ای است می گوید: تک فرزند خانواده هستم و پدر و مادرم به علت ازدواج دیرهنگام و تمایل نداشتن برای بچه دار شدن مرا بزرگ کردند و اکنون به شدت احساس تنهایی می کنم. به دلیل شرایط کاری، دائم در ماموریت هستم، در حالی که والدینم که اکنون مسن شده اند به شدت به من نیاز دارند و هر روز ابراز دلتنگی می کنند. شرایط من به گونه ای است که نمی توانم زود به زود به آن ها سر بزنم و این موضوع دغدغه خاطر و عذاب وجدان زیادی را برای من به همراه دارد و آرامش را از من سلب کرده است.وی که ازدواج کرده است ادامه می دهد: یکی از معیارهای من برای ازدواج وصلت با خانواده ای بود که تعداد فرزندانش زیاد باشد تا در مواقعی که به کمک و حضور خانواده نیاز داریم بتوانیم از جانب خانواده همسرم حمایت شویم. تک فرزندی در سنین پایین ممکن است مزایایی نظیر فراهم بودن همه امکانات و شرایط رفاهی برای فرزند را داشته باشد، اما در دوران جوانی و بعد از آن فرزند کمبود خواهر و برادر را حس می کند و این می تواند باعث بروز افسردگی و پرخاشگری در او شود. یکی دیگر از شهروندان هم می گوید: پسر 15 ساله ای هستم که پدر و مادرم هر دو کارمند و از خانواده پرجمعیتی هستند. به همین دلیل تصمیم گرفتند خود خانواده کم جمعیتی داشته باشند. البته خاله ها و دایی های من هم همانند پدر و مادرم هر کدام یک و یا نهایتا دو فرزند دارند و اعتقادی به داشتن فرزند بیشتر ندارند. کارمند بودن پدر و مادرم باعث شده که من اغلب در خانه تنها باشم و به همین دلیل به شبکه های مجازی و اینترنت به شدت وابستگی دارم و اغلب در اتاقم مشغول کار با اینترنت هستم. حتی زمانی که والدینم به خانه می آیند هنوز در اتاقم هستم. گاهی نیز با دوستانم بیرون می روم و معمولا وقت زیادی را با پدر و مادرم نمی گذرانم. آن ها هم به دلیل خستگی پس از کار اغلب به استراحت می پردازند و من ساعت های زیادی را در اتاقم با دوستان مجازی و شبکه های اجتماعی سرگرم هستم.
در کنار خواهر و برادر
روانشناس و مددکار دفتر حمایت از حقوق زنان و کودکان دادگستری استان در این باره به خبرنگار ما می گوید: امروزه به دلیل مشکلات اقتصادی، ازدواج در سنین بالا و گاه جدایی والدین قبل از به دنیا آمدن فرزند دوم، زن و مرد تمایل به داشتن یک فرزند دارند. در حالی که این موضوع معضلات زیادی دارد زیرا فرزندان ما هر آنچه در کودکی می آموزند در کنار خواهر و برادر خود فرامی گیرند، رقابت، حس نوع دوستی، مهر و عاطفه از جمله آموزه های فرزندان در کنار خواهر و برادرشان است که بسیار هم مهم است.«عادله صفت گل» می افزاید: اگرچه به والدین توصیه های زیادی می شود تا از تک فرزند داشتن خودداری کنند اما گاهی عنوان می کنند که فرزند خود را به مهد کودک می برند و او در آن جا این آموزه ها را می تواند در کنار سایر همسن و سالان خود فراگیرد، در حالی که این گونه نیست. زیرا ارتباط بچه ها با همسن و سالان در مهد کودک با ارتباطی که در خانواده با سایر فرزندان ایجاد می شود تفاوت زیادی دارد. ارتباط بین فرزندان یک خانواده مهر و عاطفه بیشتری را در بر می گیرد و بسیاری از روابط قوی تر می شود، مسائل برای فرزندان زودتر جا می افتد، قابل حل می شود و تجربه آن ها هم بیشتر می شود.وی عنوان می کند: فرزندان ما در دوران نخست کودکی خود به والدین احتیاج دارند، اما در دوران دوم زندگی خود بیشتر به همسال و هم بازی احتیاج دارند تا تجربیات جدیدی به دست بیاورند و در کنار این ارتباط به پختگی برسند و با هم رقابت کرده و به تعامل می رسند.
عواقب تک فرزندی
وی با اشاره به مشکلات تک فرزندی می گوید: فرزند سالاری اولین معضل تک فرزندی است، در خانواده های تک فرزند بیش از حد به خواسته های فرزند توجه می شود و والدین تلاش می کنند خواسته های تنها فرزند خود را برآورده کنند که اکثر این خواسته ها غیرمنطقی و بلندپروازانه است و حتی ممکن است از توان مالی خانواده بالاتر باشد. اما والدین این کار را انجام می دهند که این اثر سوء بر شخصیت کودک دارد. وی ادامه می دهد: فرزندانی که در این وضعیت بزرگ می شوند حساس، زودرنج، پرتوقع و کم صبر هستند و مسئولیت پذیر نیستند. علاوه بر آن اعتماد به نفس کمتری هم خواهند داشت. این فرزندان وقتی به مقاطع بالاتر تحصیلی می روند و رشد می کنند دچار سرخوردگی می شوند زیرا می فهمند همه چیز بر وفق مراد آن ها نیست.صفت گل، عنوان می کند: مشکل دوم تک فرزندی بلوغ زودرس است. در دوره دوم زندگی که همان دوران بلوغ است خواهر و برادر بزرگ تر می تواند مهارت های لازم برای اجتماعی شدن را برای فرزند فراهم کند. اما فرد اگر تک فرزند باشد به ناچار باید در کنار بزرگسالان مثل پدر، مادر، خاله، عمه و ... پرورش یابد که تجربه ای از دوران کودکی و نوجوانی خود ندارد. تجربه هایی که باید با بازی و سرگرمی کودکانه در ارتباط باشد دست نمی یابد. در واقع با نقش گروه سنی خود آشنا نیست و فرد ناگهان از دوران کودکی به دوران بزرگسالی و دنیای مسئولیت پذیری وارد می شوند. این افراد از لحاظ روحی و روانی هم سریع تر رشد می کنند و دنیا را از دید بزرگسالان می بینند و چنین خانواده ای فرزند بالغی دارد که به بلوغ زودرس رسیده است.وی اظهار می کند: بلوغ زودرس برای بچه ها عواقبی دارد و نباید این اتفاق رخ دهد. زیرا ممکن است از لحاظ جسمی نشانه های بلوغ را داشته باشند اما تجربه کافی ندارند و این باعث می شود فرد تمایل به شهوت، رفتارهای ناهنجار و وارد شدن به رفتارهای خطرناک داشته باشند.