آسوکه های سیستانی؛ روایتگر نبرد طبقات
نویسنده : ذوالفقاری
گروه فرهنگ- داستان و داستان سرایی از قدیم الایام در ایران و میان خانواده ها رواج داشته است اما این روزها دیگر با کمتر شدن روابط اجتماعی، داستان سرایی ها رنگ باخته است و از آن شور و حال و داستان های قدیمی، دلنشین و ساده خبری نیست. در سیستان، خواندن داستان و سروده های بومی به گویش های محلی همواره از جذابیت خاصی برخوردار بوده است. با هدف اطلاع رسانی درباره این فرهنگ ارزشمند با یکی از کارشناسان زبان و ادبیات فارسی در زمینه داستان های سیستانی گفت و گویی داشتیم.
مشهورترین آسوکه ها
این کارشناس درباره داستان سرایی در سیستان می گوید: در گویش سیستانی به افسانه، آسوکه می گویند در گذشته رسم بود که وقتی کودکان و نوجوانان از کار روزمره و بازی های سنتی فراغت پیدا می کردند، دورهم جمع می شدند و به گفتن آسوکه می پرداختند.
«مهناز کیخا» می افزاید: شاه مارسیاه، اسب پری زاد، سنگ صبور، گرگک، نیم نخودک، اسب چل کره، کیک میرجاو، بزک جنگلی شاه، پوستی دوز، شغال دم کنده، وفای زن، ماه تو وارفته نو شاه تو و خو رفته، حوریکه پینر دراز مه، یک فیرت و دوفیرت از مشهورترین آسوکه های سیستانی است.
وی ادامه می دهد: مقدمات آسوکه های سیستانی از زندگی اطراف آدم ها مایه می گیرد و در آن ها درد و سختی معیشتی و از سویی باورهایی چون جوانمردی، مرزداری، عقیده، مهمان نوازی، شجاعت و آزادگی در کنار هم شکل می گیرد و تعریف می شود.
وی با بیان این که در سیستان قصه ها گزارشگر یک نوع نبرد طبقات است، طبقه حاکم و محکوم، سلطه گر و زیرسلطه، اظهار می کند: در تاریخ معاصر بسیاری مدعی بودند که نظرکرده اولیا هستند و بسیاری دیگر نیز آن را قبول کرده بودند و هیچ گونه عکس العمل و مقاومتی انجام نمی دادند به همین دلیل طبقه زیردست به ناچار برایش قصه می ساخت و در قصه هایش قهرمانانی پدید می آورد که این قهرمانان قصه بر دشمن پیروز می شدند و برتری می یافتند.
وی می افزاید: آسوکه های سیستانی ابتدا با یک مقدمه زیبا و شیرین و جمله «یکه بو، یکه نبو غیر از خدا هیچکه نبو» آغاز می شود و سپس اصل داستان پیگیری می شود و در پایان نیز اکثر قصه ها با دعای خیر و پیروزی بر دشمن ختم می شود.
تکیه بر دینداری
در آسوکه های سیستانی تکیه بر روحیه دینداری، جوانمردی، مهمان نوازی، آیین پهلوانی، وفای به عهد، مرزداری، شجاعت و غیرت، گذشت، اخلاق انسانی تبلیغ می شود و دروغ و دروغگویی، حسادت، تقلب، عهدشکنی، دزدی، اعمال ضد عفت و ضعیف آزاری جایی ندارد و زشت تعریف می شوند.
کیخا با بیان این که ویژگی های آسوکه های سیستانی از خصوصیات قصه های سایر مناطق ایران و حتی قصه های ملی جدا نیست، می گوید: آسوکه های سیستانی همواره تحت تأثیر شرایط اجتماعی، تاریخ، اقلیم، جغرافیا و آب و هوا شکل گرفته اند بسیاری از قصه ها، حماسه، اسطوره ها و حتی پردازش شاهنامه به عنوان سند هویت ملی ایرانی از سیستان مایه می گیرد، به گواهی تاریخ هرگاه نام ایران فراموش می شد این خطه بود که آن را به یاد می آورد.
وی اضافه می کند: با بررسی قصه های عامیانه مردم سیستان درد مشترک مردم فلات ایران یعنی تاجیک ها، افغان ها، قفقازی ها، ارمنی ها و آذری ها و مردم بخش هایی از عراق امروزی و جنگ طبقات آنها به چشم می آید جامعه به دو گروه حاکم و محکوم، ارباب و رعیت، سلطه گر و زیرسلطه، آقا و بنده تقسیم می شد. فرد زیردست و تحت ستم چون نمی توانست در برابر دستگاه حاکم زور بایستد به قصه سازی روی می آورد و درون قصه هایش قهرمان می ساخت و به شکلی «آسان و آسان تر و آسونک و آسوکه» غیرمستقیم قهرمان داستانش را پیروز می کرد و تسلی می یافت. در نتیجه در اغلب قصه ها کچلی است که پادشاه می شود، چوپانی است که حاکم می شود، گاوچرانی است که قدرتمند می شود خانه بدوشی است که هزاران مرید و تابع پیدا می کند.وی ادامه می دهد: اگر از منظر جامعه شناسی قصه های سیستانی را بررسی کنیم قصه ها غیرمستقیم آموزش هایی می دهند که در واقع درس زندگی و حاصل تجربیات سالیان زیاد پدرانشان در منطقه اند درس زندگی، پهلوانی، رزم و بزم، جای نشستن، آیین مهمان نوازی، چگونگی برخورد با دوست و دشمن، انتقال غیرمستقیم تجربیات و ماجراهای تلخ و شیرینی که از سرگذرانده اند چگونگی برخورد با بزرگان، پادشاهان، امیران و سرداران، همچنین نوع آرزوها مانند برتری بر دشمن، تحقیر دشمن، حاکم شدن، پادشاه شدن در قصه ها نمود دارد.وی اظهار می کند: پریان، غول ها، دیوها، بزلنگی ها، مردآزماها در قصه ها هستند با این تفاوت که در مکانی دیگر شاید با نام دیگری خوانده شوند شرایط اقلیمی در چگونگی زندگی، نوع لباس، مرکب، اسلحه، ابزار سفر و آداب مربوط به هر کدام تأثیر دارند و در آسوکه ها به نوعی تبلور می یابند.
انواع آسوکه ها
این کارشناس با اشاره به این که آسوکه ها به انواعی حماسی، تاریخی، عشقی و عرفانی تقسیم می شوند، می افزاید: وجه تشابهی که در تمام آسوکه های سیستانی وجود دارد این است که قصه با نام خداوند و یک مقدمه شیرین آغاز می شود و مورد دوم دعای عاقبت بخیری است که مطرح می شود.
وی می گوید: در دوره ساسانی که جامعه به طبقات گوناگون تقسیم می شد و هر کدام پایگاه اجتماعی خود را داشتند تحرک اجتماعی و پیوستن از یک طبقه به طبقه دیگر غیرممکن بود، فرزند کشاورز، کشاورز، فرزند نظامی، نظامی و فرزند روحانی باید روحانی می شد.به گفته وی از زمانی که اندیشه های مذهبی در ذهن بشر شکل گرفته توجه به اسطوره های مذهبی در آثار هنرمندان به چشم می خورد بدون شک شعرا و نویسندگان بیشتر از سایر هنرمندان به این افسانه ها و داستان ها توجه داشته و از آنها برای چاشنی اثر خود کمک گرفته اند. در ایران بعد از اسلام نیز شاعری سراغ نداریم که در اشعارخود تحت تأثیر داستان های مذهبی نباشد و یا اشاره ای به این اسطوره ها نداشته باشد.
بسیاری از آسوکه ها براساس شرایط اقلیمی، اجتماعی، سیاسی به وجود آمده اند بسیاری از آنها که قبل از اسلام به ما رسیده و در طبیعت اهمیت می یابند و مقدس می شوند.