بوی سفیداب یا روشور، صابون های مراغه، شامپوهای تخم مرغی، صدای کاسه های مسی، لنگ و قطیفه های قدیمی، گرمابه هایی را در ذهن های قدیمی تر ها تداعی می کند که در سال های نه چندان دور در شهرهای مختلف استان فعال بود و صفای دیگری داشت، گرمابه هایی که شاید استحمام کردن در آن بسیار دل انگیزتر از حمام های امروزی بود. خیلی ها به اتفاق اعضای خانواده و برخی هم با دوستان راهی این گرمابه ها می شدند و ساعتی را به استحمام می پرداختند. روزهایی که مادر خانواده بقچه های سفید گلدوزی شده را پر از لباس، سنگ پا، کیسه و لیف می کرد و روی آن گره ای می زد تا پدر یا دیگر اعضای خانواده راهی گرمابه شوند، خیلی ها از قبل با دوستان شان برای رفتن به گرمابه قرار می گذاشتند و در آن جا به گپ دوستانه می پرداختند اما دیگر آن دوران گذشته است و کمتر می توان اثری از گرمابه های قدیمی در شهرها پیدا کرد. خیلی ها آن را تخریب کرده و مرکزی برای کسب و کار دیگری ساخته اند و از برخی گرمابه ها نیز فقط دیوارهای فروریخته و فرسوده باقی مانده است، بعضی ها هم زمین آن را به پارکینگ عمومی اختصاص داده اند و کمتر از آن حمام ها می توان نام و نشانی پیدا کرد.
خوش و بش بزرگ ترها
یکی از شهروندان کهن سال قدیمی می گوید: در محله مان حمامی وجود داشت که سال ها از سحر تا غروب به روی مشتری ها باز بود، حمامی با کاشی های سفید و آبی که وسعت زیادی داشت و همیشه شاهد رفت و آمد مردم شهر به این مکان بود. «شیخی» ادامه می دهد: آن زمان در خانه هایشان حمام نداشتند و کمتر کسی از آن بهره مند بود، همین گرمابه ها نیز از خانه ها بسیار دور بود و خیلی ها ساعت ها پیاده روی می کردند تا بتوانند استحمام کنند. به گفته وی، گرمابه های قدیمی محلی برای خوش و بش بزرگ ترها نیز محسوب می شد و افراد کم سن و سال تر هم با دوستان شان دقایقی به گپ و گفت می پرداختند، آن زمان ها نوجوان بودم که این گرمابه ها رونق خاصی داشت و پدرم همیشه مرا همراه خود به آن جا می برد، هر چند برای من مقداری خسته کننده بود.
شامپوهای تخم مرغی و صابون های مراغه
شهروند دیگری که گرمابه های قدیمی را به خاطر دارد اظهار می کند: آن زمان که این گرمابه ها در زاهدان رونق داشت، سنم زیاد نبود اما استحمام در بیشتر گرمابه های زاهدان را همراه پدرم تجربه کرده ام، به خاطر دارم اوایل، خدماتی که در حمام های عمومی ارائه می شد، کم بود اما رفته رفته به خدمات آن افزوده می شد و شامپوی تخم مرغی، صابون مراغه، روشور، شانه، ماشین اصلاح، لنگ و ... هم در آن به فروش می رسید و نیازی نبود مردم بعضی از لوازم را از خانه حمل کنند. «ریگی» ادامه می دهد: یادم است یکی از حمام ها که در خیابان شهید بهشتی واقع بود، بسیار بزرگ و گرم و خیلی تمیز بود و سال ها مشتری های زیادی داشت اما هر چه توسعه زندگی شهری بیشتر شد مشتری هایش کم شدند. خیلی ها بعد از استحمام در این گرمابه از نوشیدنی هایی که فراهم بود استفاده می کردند و برخی هم برای رفع خستگی یک هفته کار به گرمابه می رفتند و توسط دوستان شان یا افرادی که در حمام فعال بودند، مشت و مال می شدند.
در حد خاطره
کهن سال دیگری می گوید: این حمام ها دو قسمت مردانه و زنانه داشت. یادم است گاهی خانوادگی راهی گرمابه می شدیم و در برخی روزها کوچک ترها همراه با پدر یا مادرشان به این حمام می رفتند. به گفته «بازیاری»، حمام های قدیمی با وجود کمبودهایی که از نظر امکانات داشت، با صفا بود. وی اضافه می کند: سال هاست این گرمابه ها رونق گذشته را ندارد، هر چند تا همین دهه 70 در مشهد و تهران هنوز هم می شد حمام های عمومی را پیدا کرد اما در زاهدان از سردی گرمابه های قدیمی سال های بیشتری می گذرد و در حد خاطره آن هم در ذهن قدیمی تر ها مانده است. حالا هر خانه ای برای خود حمام دارد و حمام عمومی هم در گذشته خود مانده است.
تغییر کاربری
یکی از شهروندانی که سفیدی موهایش نشان از سال ها تجربه می دهد بیان می کند: حمام های قدیم محل استحمام، گرفتن قولنج و مشت و مال، تراشیدن سر آقایان، حنا کردن موی سر خانم ها و حتی حجامت بود، همه آن هایی که به گرمابه می آمدند، استحمام شان مانند امروزی ها به آب مال کردن خلاصه نمی شد و شست و شوی حسابی انجام می دادند. «گرگیج» یادی از کیسه، روشور، لیف و سنگ پای گرمابه های قدیمی می کند و می افزاید: بعد از اتمام کار شست و شو کسانی که تمایل داشتند یک فنجان چای یا یک شیشه نوشابه می نوشیدند تا خستگی از تنشان بیرون آید. حالا نه تنها از گرمابه های گرم و دلنشین خبری نیست بلکه حمام های عمومی قدیم یا تغییر کاربری داده یا به محلی برای کسب و کار تبدیل شده است. به گفته وی، دیگر حتی نمی توان از برخی گرمابه ها نام و نشانی پیدا کرد. هنوز هم حرف حمام عمومی که می شود، یاد خاطرات آب گرم گذشته و گپ و گفت های دوستانه می افتم و دوست دارم برای یک بار هم که شده است آن روزها تکرار شود.
جوان ترها مشتری حمام های عمومی
متصدی یک گرمابه قدیمی که گرمابه اش را حفظ کرده و برای تغییر کاربری آن اقدامی انجام نداده است، می گوید: این گرمابه از قدیمی ترین حمام های زاهدان است که با گذشت سال ها آن را سامان دهی کردم، هر چند صفای گذشته را ندارد اما همچنان مشتری ها و متقاضیانی دارد. «دلجو» با بیان این که به دستور بهداشت برای تغییر بافت این حمام اقدام کرده است می افزاید: شاید خیلی از بزرگ ترها برای خوش و بش به این مکان نیایند ولی افرادی از جمله سربازان و کسبه از آن استفاده می کنند. آن زمان ها خیلی ها قبل از رفتن به سینما که در کنار این گرمابه فعال بود برای استحمام می آمدند و روز تعطیل شان را در گرمابه و سینما سپری می کردند. اگرچه این حمام مانند قدیم ها سنتی عمل نمی کند اما همچنان لنگ، شامپو، شانه و ... در اختیار مشتری ها قرار می گیرد و شاید بتواند هنوز هم تا اندازه ای خاطره حمام های قدیم را در ذهن ها زنده کند.