دست هایش می لزرد و دو نی را در دستان لرزان خود می گیرد و می نوازد. روزی دست هایش در کودکی آن را لمس می کرد و صدایی سرشار از ظرافت کودکانه، شور جوانی و شکوه میان سالی از آن خارج می شد و حالا دو نی در دستان لرزان پیرمرد آرام ندارد و گویی صدایی کهنسال که حکایت از گذشته ای پر افتخار دارد از آن شنیده می شود، او این روزها بغض آلودتر از هر زمان دیگری می نوازد، زیرا کهنسالی رمقی برایش باقی نگذاشته است تا بتواند همچون گذشته با صلابت نی ها را به ناله وا دارد. «شیر محمد اسپندار» مردی که از گذشته فروتنانه هنر زیبای خویش را به نمایش می گذاشت و آوای دونلی نوازی او به گوش جهانیان رسید یکی از مطرح ترین دونلی نوازهای ایران و جهان است. در 91 سالگی به سر می برد و دیگر همچون گذشته نفس طولانی برای نواختن طولانی مدت دونلی ندارد.
اجرایی بهتر از هنرمندان پاکستان
با اجازه استاد، پای دل گفته هایش می نشینم تا از خاطراتش بگوید و از روزگاری یاد کند که دونلی نوازی را آموخت، می گوید: از شش سالگی در گله داری، نی نواختن را فرا گرفتم و به آن علاقه پیدا کردم، اگر چه باهوش بودم اما به دلایلی درس را رها کردم و برای کار به پاکستان رفتم. در آن کشور برای اولین بار مردی هندی را در حال نواختن دونلی دیدم، به حرکات دستش دقت کردم و از او خواستم نی را به من بدهد تا من هم این کار را انجام دهم.وی تصریح می کند: مرد هندی اگر چه قبول نکرد اما برای خریدن دونلی همراهم به بازار آمد و بعد از آن هر روز این کار را تمرین می کردم و او که که پشتکارم را می دید می گفت که روزی به واسطه این دونلی نوازی مشهور می شوی. با وجود مخالفت های زیاد در پاکستان، به من اجازه نواختن در جشن ها را دادند و هنگامی که نوازنده ها می نواختند می توانستم کار آن ها را انجام بدهم، ولی زمانی که من به اجرای آهنگ های بلوچی می نواختم آن ها نمی توانستند این کار را انجام دهند و همین منحصر به فرد بودن کارم، مرا مشهور کرد.
«شیر محمد اسپندار» ادامه می دهد: در اولین جشنی که در سنین کودکی در پاکستان شرکت کردم چشم هایم را بستم و در دلم دعا کردم که خدایا در این کشور غریب کمکم کن تا از پس این هنر بیگانه به خوبی خود پاکستانی ها بر بیایم ولی انگار فراتر از بومی های این کشور نواختم، زیرا تعجب همگان را بر انگیخت و زمزمه هایشان به گوشم می رسید که می گفتند این پسر بچه 10 ساله ایرانی ماهرانه می نوازد و حتی از نوازنده های پاکستانی هم تبحر بیشتری دارد. برای اولین بار جایزه گرفتم که اولین جایزه ام یک رأس گاو میش بود و بسیار از این هدیه خوشحال شدم. پس از آن هر شب کارم نواختن دونلی بود.وی ادامه می دهد: هنوز هم جوان هایی هستند که به فکر موسیقی کهن بلوچی و فرهنگ غنی آن هستند و من از این بابت خوشحال می شوم، شاگردان زیادی داشتم، اما چون هنر سختی است آن را ادامه ندادند و نتوانستند در آن موفق شوند. پسرم هم اشتیاق به یادگیری نشان داد اما به گفته خودش چون نواختن آن نفس می خواهد از عهده آن بر نیامد و نتوانستم برای هنرم میراث داری به جا بگذارم. وی خاطرنشان می کند: نی نواختن برایم یک سرگرمی محسوب می شد نه حرفه، که بخواهم از آن درآمدی کسب کنم ولی در ایران کاری به غیر از کشاورزی نداشتم. با مشهور شدنم و دعوت به مراسم مختلف مبلغی به عنوان پاداش دریافت می کردم که ناچیز بود ولی خدا را شکر زندگی ام را می گذراند.وی اظهار می کند: در ایران برای اولین بار پیش از پیروزی انقلاب اسلامی به رادیو زاهدان دعوت شدم و اجرا کردم و بعد از آن در جشن ها شرکت می کردم و پس از سال ها اجرای موفق در جشنواره ها و فستیوال های داخلی و خارجی موفق به کسب دکترای افتخاری موسیقی سنتی از فرانسه، دیپلم افتخار نوازندگی در ایران و ده ها مدرک و لوح تقدیر شدم، همچنین تندیسی از من در موزه تهران برای آیندگان به یادگار گذاشته شد.
قدر هنر و هنرمندان را تا زنده است بدانید
اسپندار، اظهار می کند: متاسفانه مردم و مسئولان قدر هنر را آن گونه که باید نمی دانند، من هرگز انتظار کمک مالی نداشتم و حداقل انتظارم این بود مسئولانی که از مسیر بمپور رد می شوند برای عیادت به منزل من بیایند و به داشتن اسطوره های استان تا زمانی که هستند افتخار کنند.وی با حالتی که نا امیدی در آن موج می زند بیان می کند: هر بار کسی به دیدنم می آید یا خبرنگاری با من تماس می گیرد خوشحال می شوم و این که فرد حس کند در کشورش دیده می شود و مردم برایش ارزش قائل می شوند خوشحال کننده است. از هنرم سوء استفاده نکردم و چیزی در قبال آن از کسی نخواستم، اما فکر نمی کنم انتظار زیادی باشد از مسئولان بخواهم هرگاه که از بمپور می گذرند به دیدنم بیایند و نگذارند در این سن حس کنم پس از سال ها تلاش برای زنده نگه داشتن این هنر در کشور به یک باره همه چیز با بالا رفتن سنم کنار گذاشته شد و با مرگم دو نی نوازی هم به طور کامل کنار گذاشته می شود.وی می گوید: در این سن گاهی فکر می کنم آن گونه که باید نه تنها برای شخص من، بلکه برای هنرم ارج و قرب نگذاشتند، ولی در سفرهای خارجی بسیار مورد توجه واقع می شدم و حتی پیشنهادهای زیادی برای اقامت داشتم اما قبول نکردم و زندگی در بهترین شهرها را به بودن در شهر و زادگاهم ترجیح ندادم.این هنرمند پیشکسوت باره حمایت های مسئولان می گوید: منکر حمایت های مسئولان نمی شوم زیرا اگر به من مجوز نمی دادند نمی توانستم اجرا کنم و از این نظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خود حامی زنده نگه داشتن هنرم بود اما نمی دانم آیا در پایتخت و دیگر استان ها هم این کم توجهی و حمایت نشدن مالی از هنرمندان وجود دارد یا فقط برای استان ما است؟وی اظهار می کند: روی سخنم به مردم و مسئولان است که قدر هنر و هنرمند را آن گونه که ارزش دارند بدانند چون هنر تکرار نشدنی است و هر چه از عمر آن بگذرد ارزش آن بیشتر می شود. اما کسی را نمی یابید که همچون گذشتگان آن را انجام بدهد، دوست دارم بعد از من هنرم در کشورم زنده بماند و نسل به نسل بچرخد و دونلی از ایران نرود.
تسهیلات دریافتی استاد اسپندار به اندازه مفاخر بزرگ
معاون هنری و سینمایی مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز می گوید: استاد شیر محمد اسپندار یکی از مفاخر بزرگ استان است که برای ما جایگاه ارزشمندی دارد و از نظر هنری هم دارای مدرک دکتری است و طرح تکریم شامل حال او می شود.ماهیانه حقوقی دریافت می کند و در مناسبت های مختلف هم هدایایی تقدیم می شود، علاوه بر این عضو موسسه هنرمندان پیشکسوت استان است که ماهانه از آن جا هم مبلغی دریافت می کند.«نصیر احمد ملازهی» می افزاید: از نظر درمانی هم استاد بیمه تکمیلی دارد و هزینه های درمان برای او رایگان است. این تسهیلات اگر چه در قبال هنر هنرمندان بسیار ناچیز است اما شیر محمد اسپندار بالاترین سطح خدمات را دریافت می کند و هم ردیف مفاخر بزرگ کشور چون عزت ا... انتظامی، جمشید مشایخی و ... تسهیلات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به او تعلق می گیرد. وی بیان می کند: برای زنده نگه داشتن یاد مفاخر و توجه بیشتر مردم و گردشگران با همکاری اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری سفال های ماندگاری مقابل در خانه های مفاخر به نام آن افراد نصب می کنیم. به زودی هم به دیدار استاد می رویم و کاشی کاری این استاد برجسته را جا نمایی می کنیم.