عاشق کارت که باشی حتی اگر قرار باشد در دورترین نقطه استان هم مشغول به خدمت شوی با جان و دل می روی. خانه ات می شود همان دورترین نقطه استان و تو با مردمان همان جا انس می گیری. عاشق کارت که باشی برایت فرقی نمی کند که هر روز مجبوری مسافت زیادی را بپیمایی تا به محل کارت در روستا برسی و به دانش آموزان آن جا الفبای عشق و ایثار را بیاموزی. این سختی را با تمام وجود می پذیری و راهت را ادامه می دهی تا نقشی داشته باشی در اعتلای فرزندان این مرز و بوم. دلت به شوق همان کودکی می تپد که قلم را در دست می گیرد و می خواهد با کمک تو مشق زندگی بیاموزد. راه هرچه قدر طولانی، معیشت هرچه قدر سخت باشد تو ادامه می دهی زیرا متعهد شده ای به تعلیم دانش آموزانی که در اوج محرومیت استعدادهای زیادی دارند.
سختی راه و حوادث
«ملیحه راشکی» متولد 70 است و در پایه دوم ابتدایی تدریس می کند. سال 91 در دانشگاه فرهنگیان رشته آموزش ابتدایی علوم تربیتی پذیرفته شد و سال 95 هم تدریس در مقطع ابتدایی را آغاز کرد. او که در مدرسه شهدای بانک مسکن میرجاوه تدریس می کند به خبرنگار ما می گوید: در زاهدان زندگی می کنم و برای رفت و آمد به محل کار دو ساعت در مسیر میرجاوه - زاهدان هستم. وی ادامه می دهد: این جاده ترانزیتی است و خودروهای سنگین زیادی در رفت و آمد هستند. سرعت و سبقت های زیاد سبب تصادف می شود. من هم آبان ماه سال گذشته در این مسیر تصادف کردم. در این حادثه دچار آسیب دیدگی دو دیسک در گردن و دو دیسک میان مهره های پنج، شش و هفت، پارگی تاندون شانه، خونریزی چشم و ترک استخوان گونه شدم.
محرومیت در اوج
وی بیان می کند: 30 دانش آموز دارم، برخی دانش آموزان به دلیل رسیدگی نکردن خانواده ها و مشکلات خانوادگی به درس علاقه ای ندارند، اما استعداد زیادی دارند. همراهی با دانش آموزان من را به معلمی بسیار علاقه مند کرد. هنگامی که در آخر سال تحصیلی نتیجه یک سال تلاش را در دانش آموز می بینم بسیار خوشحال می شوم. برخی از دانش آموزانم تلاش می کنند و درس می خوانند و برای تشویق آن ها گاهی برایشان کادو و جایزه می خرم و نمره خوبی به آن ها می دهم.وی اظهار می کند: گاهی برخی خانواده ها توجه کمی به فرزندان دارند، به همین دلیل محبت معلم آن ها را به سمت خود جذب و علاقه مند به درس می کند. دانش آموزان مدرسه ما مشکل مالی زیادی دارند و بسیاری از آن ها فقط با یارانه زندگی می کنند. برخی از آن ها لباس، کفش یا لوازم تحریر مناسبی ندارند که گاهی خودم برای آن ها تهیه می کنم و با کمک مالی دیگر همکاران برای نیازمندان کفش، کیف و لباس گرم فراهم می کنیم. این معلم می گوید: یکی از دغدغه هایم دور بودن کار از محل زندگی است. این عامل شادابی معلم را کم می کند، زود بیدار شدن و دیر رسیدن به خانه معلم را خسته و دل زده می کند. ما دو ساعت از روز را در رفت و آمد هستیم. امیدوارم هر فردی در همان محلی که زندگی می کند مشغول به کار شود تا بازدهی بیشتری داشته باشد. وی تصریح می کند: از دیگران خواهش می کنم به دنبال زیر سوال بردن عملکرد معلمان نباشند و به آن ها فشار و استرس وارد نکنند. فعالیت معلم زیاد است و حقوق دریافتی معادل کار وی نیست.
زیر ساخت های ضعیف آموزشی
«عایشه زارعی» یکی دیگر از معلمان سیستان و بلوچستان است که فوق لیسانس زبان و ادبیات فارسی دارد. او که از طریق آزمون استخدامی وارد آموزش و پرورش شده است اولین سال تدریس خود را در روستای دستگرد بنت نیکشهر و در مقطع متوسطه اول (راهنمایی) با تدریس ادبیات سپری می کند.وی ادامه می دهد: معلم سرا در بنت واقع شده است و تا روستا نیم ساعتی فاصله دارد و راه ناهموار است، جاده خاکی و رودخانه در نزدیکی روستا رفت و آمد را سخت تر هم می کند. وی تصریح می کند: تدریس در روستا در مقابل شهر سختی های زیادی دارد. مدرسه ما امکانات کافی ندارد، وضعیت کلاس های آن مناسب نیست، دو مقطع متوسطه یک و دو در یک ساختمان واقع شده اند. سرویس بهداشتی در مدرسه نداریم و گاهی هم آب در دسترس نیست، فضای آموزشی آن هم کتابخانه، نمازخانه و فضای سبز ندارد. وی می گوید: یکی از مشکلات پایه ای دانش آموزان در این روستا تلفظ در حروف است. به دلیل آن که در مقطع ابتدایی این کار را به درستی نیاموخته اند و دو زبانه هستند. برخی از حروف در زبان بلوچی نیست، اما دانش آموزان اول راهنمایی در تلفظ برخی حروف مشکل دارند.
این معلم ادامه می دهد: برخی دانش آموزان بسیار با استعداد هستند، اما به لحاظ مالی شرایط سختی دارند و پولی برای تامین نیازهای خود و خوراکی روزانه هم ندارند. به همین دلیل گاهی با کمک مالی دیگر همکاران برای آن ها خوراکی یا لوازم مورد نیاز تهیه می کنیم و گاهی هم به دانش آموزانی که بسیار نیازمند هستند کمک مالی می شود. وی تصریح می کند: در مدرسه ما در دو مقطع متوسطه یک و دو که شامل پایه های 7، 8، 9، 10 و 11 است 75 دانش آموز مشغول تحصیل هستند.
وی اظهار می کند: نداشتن کتابخانه سبب شده است دانش آموزان به کتاب های غیر درسی دسترسی نداشته باشند. سیستم های کامپیوتری و اینترنت در این روستا نیست و دانش آموزان به فضای مجازی دسترسی ندارند و نمی توانند برای دروس خود تحقیق کنند. به علاوه برای زنگ های ورزش تنها وسیله ای که دارند توپ و طناب است که کافی نیست.
مسئولان به آموزش در مناطق محروم اهمیت بیشتری دهند
«نصرتی زاده» هم یکی دیگر از معلمانی است که در روستا تدریس می کند. وی 10 سال در این حرفه مشغول به کار بود و در سال های اول شروع کارش در مقطع ابتدایی تدریس داشت و پس از آن در رشته علوم اجتماعی درس می داد و اکنون معلم مدرسه است. وی که لیسانس علوم اجتماعی دارد می گوید: هفت سال از این مدت را در روستا تدریس می کنم، مشکلات روستا خیلی زیاد است و در روستایی که ما مشغول به کار هستیم به دلیل این که اینترنت وجود ندارد کارهای مدرسه را با فلش به شهر می آوریم و انجام می دهیم. دسترسی نداشتن به فضای مجازی مشکلات را بیشتر کرده است. وی تصریح می کند: رفت و آمد یکی دیگر از مشکلاتی است که معلمان روستا با آن درگیر هستند. بسیاری از همکاران ما هزینه زیادی را صرف رفت و آمد می کنند و من هم اگر چه مدیر مدرسه هستم اما در این هفت سال با موتور به مدرسه رفت و آمد داشتم. خودم در بنت زندگی می کنم که 16 کیلومتر با روستای محل کارم فاصله دارد.وی درباره ساختمان مدرسه هم می گوید: مدرسه ما هر سه مقطع ابتدایی، متوسطه اول و دوم را پوشش می دهد و مانند بسیاری از روستاها آب هم ندارد. ای کاش مسئولان به فکر مناطق محروم هم می بودند و امکانات آموزشی فقط برای شهرها صرف نمی شد. دانش آموزان ما از نظر خانوادگی و آسیب های اجتماعی مشکلات زیادی دارند و لازم است مسئولان به آموزش در مناطق محروم اهمیت بیشتری دهند.