با نخستین زنگ، گوشی اش را پاسخ میدهد اما میگوید مصاحبه را به زمان دیگری موکول کنم. وقتی دوباره تماس میگیرم و از حال و هوای این روزهایش و دلیل کم کاری اش میپرسم درددلش شروع میشود و میگوید: یادی از ما نمیکنند و من و هم نسلانم خانه نشین شده ایم. در ادامه گفت و گوی ما را با «محمد شیری» بازیگر قدیمی، نام آشنا و خوش اخلاق سینما و تلویزیون بخوانید.
شما در گذشته یکی از بازیگران پر کار بودید، چه اتفاقی افتاده که مدتی است کم کار شده اید؟
این سوال را باید از برنامه سازان بپرسید. من برای دو کار آخرم کاندیدای بهترین بازیگر شدم و جایزه گرفتم. از همان تاریخ به بعد کم کارتر شدم یعنی نمیدانم چه اتفاقی افتاد. به گفته خودشان نباید خوب کار کرد و نباید جایزه گرفت! اکنون متاسفانه باند بازی خیلی زیاد است و به کار هنری هم راه پیدا کرده که درست نیست. هنر حس درونی است و نباید چیزی در آن دخیل شود چون خراب میشود. من هم آدمی نیستم که به دفاتر فیلم سازی سر بزنم و بگویم کار بدهند، یعنی غرورم اجازه نمیدهد که تقاضای کار کنم و تنها با لطف خداوند است که زندگی خودم را میچرخانم. حرفه دیگری جز بازیگری هم ندارم. 47 سال از عمر خودم را در این کار گذاشتم و ادعایی در بازیگری ندارم.
البته برخی جوانان سودای شهرت دارند و علاقه مند هستند بازیگر شوند.
توصیه میکنم به حرفه بازیگری به عنوان شغل اصلی نگاه نکنند چون امنیت شغلی وجود ندارد. البته اگر علاقه دارند به آن به عنوان شغل دوم بنگرند. در سینمایی که نقش خرید و فروش میشود امثال ما باید کنار برویم. سوال این جاست که کدام شغل را میتوان خرید؟ آن قدر ارزش بازیگری را پایین آورده اند که ابتدا پارتی بازی باب بود و اکنون نقش خرید و فروش میشود. این درد بزرگی برای هم نسلان من است که اکنون خانه نشین شده اند و غیر از فکر کردن و افسوس خوردن کاری از دست شان بر نمیآید.
آیا منشأ این فضای نابه سامان وضعیت بد اقتصادی سینماست؟
بله. البته خط قرمزهای مان مشخص نیست. در برخی مواقع سلیقهای برخورد میشود که درست نیست. چطور برای بعضیها خط قرمز وجود دارد و برای بعضیها خیر؟ این رفتارها آزار دهنده است. معتقدم سلیقهای برخورد میشود.
جدا از مسائل مالی کار نکردن در فضای سینما و تلویزیون برای تان آزار دهنده نیست؟
آزار دهنده است. مسئله مالی خیلی مهم است و قیمت اجناس به شکل ثانیهای بالا میرود. اما یک هنرمند وقتی مدتی کار نکند مرگ تدریجی پیدا میکند. چقدر کتاب بخواند و چقدر فیلم ببیند و خودش را سرگرم کند؟ ما امنیت شغلی نداریم. واقعا برای جوانانی که هر سال دانش آموخته میشوند افسوس میخورم که با چه عشقی درس بازیگری خوانده اند. دانشجویان برای تماشای تئاترشان از من دعوت میکنند و با دیدن فضای کارشان متاثر میشوم چون در یک منزل مسکونی تمرین میکنند.ای کاش اتفاقی میافتاد که اصلا به سراغ هنر نمیرفتند چون بازار کار نیست.
با این توضیحات بگویید چرا بعضی از مردم به خصوص جوانها علاقه دارند بازیگر شوند و در صورتی که حدود 26 صنف دیگر درسینما وجود دارد ﻛمتر کسی را مییابی که مثلا دوست داشته باشد تدوین گر یا فیلم بردار شود؟
من بازیگری تدریس میکنم و نخستین سوالی که هنرجو از من میپرسد این است که چه زمانی مردم از من امضا و عکس میگیرند و معروف میشوم؟! واقعا متعجب میشوم و نمیدانم چه پاسخی به او بدهم! اینها هنر را دوست ندارند بلکه میخواهند خود نمایی کنند و خودشان را نشان دهند. هنر خیلی مقدس است. خدا استادان من، گرمسیری و علیاصغر سنجری را بیامرزد که وقتی میخواستیم روی صحنه برویم میگفتند وضو بگیرید.
چه چیزی شما را در این حرفه نگه داشته است؟
گاهی اوقات با این که عاشق حرفه ام هستم خودم را نقد میکنم که چرا به سراغ این حرفه آمده ام اما دوباره پشیمان میشوم. مردم در کوچه و خیابان من را محاکمه میکنند و میگویند که فلانی چرا کار نمیکنی؟ من نمیدانم چه پاسخی به آنها بدهم چون هیچ کس نیست جواب بیکاری من را بدهد. چندی پیش به اداره مالیات رفتم و از من رزومه کاری خواستند و گفتم مدتی است کار نکرده ام و متعجب شدند! چند سالی است کار نکرده ام و البته وقتی هم بازیگری کار میکند امکان ندارد دستمزدش را کامل پرداخت کنند.
حدود نیم قرن در وادی هنر فعالیت کردید، از بازی درکدام نقش لذت بیشتری بردید و دیده شدید؟
وقتی واکنش خوب و لبخند مردم را در خیابان میبینم یک دنیا برایم ارزش دارد. محبوب بودن با معروف بودن خیلی فرق دارد. نمیخواهم بگویم که محبوب هستم اما هر چه دارم از مردم دارم و خودم را وقف آنها کرده ام. همه نقش هایم را دوست دارم. نقشها مانند فرزندانم هستند و برای هر کدام از نقش هایم انرژی و وقت گذاشته ام. شما به سریالهای «شبهای برره»، «سیمای اقتصاد» یا «جایزه بزرگ» اشاره کردید و من هم آن اثری را که با مردم بیشتر ارتباط برقرار کرده بیشتر دوست دارم. 10 سال در «سیمای اقتصاد» بازی داشتم و هر هفته یک تیپ پیدا کردم. البته بازی در «آخرین روز تابستان» را بهترین بازی ام میدانم. معتقدم همه انسانها بازیگر هستند. وقتی فردی این را به عنوان یک حرفه انتخاب میکند آن موقع هنرپیشه میشود.
می خواهم بگویم ما بدون مردم هیچ هستیم و هر چه داریم از آن هاست. مخلص ملت بزرگ ایران هستم. آنها همیشه در کل دنیا نمونه هستند.