«رسالت» نزدیک اما فرهنگ ها دور از امکانات شهری
شهرکی – حوالی ظهر است که از انتهای خیابان بهشتی زاهدان وارد میدان امام حسین(ع) می شویم. میدانی که کمتر از یک ماه دیگر شاهد مراسم عزاداری ایام محرم خواهد بود، اما هنوز رنگ و لعابی ندارد. پرچم های رنگ و رو رفته میدان با حرکت باد تکان می خورد و یک در میان تکه تکه شده است! پرچم ها در آفتاب سوزان زاهدان رنگ و روی گذشته را ندارد و پوسیده شده است. از میدان می گذریم و به سمت بولوار رسالت می رویم که در ارتفاع بالاتری نسبت به دیگر نقاط زاهدان قرار دارد. شاید بتوان گفت که این جا بام زاهدان است، زیرا می توان دیگر قسمت های شهر را دید. سمت راست بولوار، خانه ها روی کوه به صورت پلکانی ساخته شده است و ماسوله ای دیگر را در ذهن تداعی می کند. هرچه بالاتر می رویم هوا خنک تر می شود و گویی هرم آفتاب می شکند. تفاوت عجیبی میان سمت راست و چپ بولوار رسالت احساس می شود.
«رسالت» بی نام و نشان
سمت چپ، کوچه ها آسفالت و نام گذاری شده و زباله ای در گوشه و کنار آن نیست اما سمت راست بولوار بی نام و نشان است! اینجا قسمتی از زاهدان است که به نام رسالت می شناسند. وارد یکی از کوچه های بی نام و نشان و بدون آسفالت سمت راست بولوار می شویم. این جا همه چیز تفاوت دارد و گویا وارد دنیای دیگری شده ایم، حال و هوا اصلا با آن سوی بولوار یا دیگر نقاط شهری یکسان نیست. به طوری که گمان می کنی وارد یک روستای بزرگ شده ای. اگرچه اندک فاصله ای با هسته مرکزی زاهدان دارد اما گویا جزو شهر نیست.
خانه های کوچک و بزرگ که بدون نظم، با دیوارهای گلی، سیمانی و بلوکی ساخته شده است. کوچه های خاکی، سقف های پوشیده از حلب یا پارچه هیچ نشانی از شهر بودن را در ذهن تداعی نمی کند و صدای سگ و خروس هم از حیاط خانه ای شنیده می شود. جلوی در ورودی هر خانه ای راه باریکه ای ایجاد شده است که پساب حاصل از شست و شو از طریق همین راه آب در جوی کوچکی ریخته می شود. صدای شر شر آب به گوش می رسد. کمی که دقت می کنیم صدا از همان جویی است که پساب و فاضلاب در آن روان است و از کنار خانه های ساکنان این منطقه می گذرد.
رود فاضلاب و زباله
در امتداد آن حرکت می کنیم تا به مقصد می رسیم. رودی در این جاست که به جای آب، فاضلاب و زباله در آن روان است! رودی که شاید اگر آب تمیز در آن روان بود منظره زیبا و چشم نوازی داشت، اما اکنون فاضلاب همراه با زباله در آن جاری است. زباله هایی که مدت ها در داخل این پساب شناور است و چهره این قسمت از شهر را هر روز زشت تر می کند. پلاستیک های رنگی، پارچه، زباله های خانگی، ظروف یک بار مصرف، دمپایی و ... زباله هایی است که بیشتر از همه در میان فاضلاب جاری قابل تشخیص است. یک طرف رود، خانه های مردم است و طرف دیگر کوه و تپه. هوا خنک تر از دیگر نقاط شهر است و باد خنکی می وزد اما لذت این خنکی را بوی متعفن زباله و فاضلاب از بین می برد. پسر بچه ای پابرهنه به سمت مان می آید در حالی که در حاشیه رود در حال راه رفتن است لبخند می زند. این جا گویا مدت هاست که چهره مسئولی را به خود ندیده است.
فقط قول دادند
پیرزنی در حال جمع کردن چند آجر است. آجرها را در دستانش جابه جا می کند و می گوید: قرار بود مسئولان چاره ای برای رودخانه بیندیشند و کوچه ها را آسفالت کنند اما انگار ما را مسخره کردند. زمستان سال گذشته باران آمد مسئولان هم برای رسیدگی به این جا آمدند و قول هایی دادند اما تا الان هیچ کدام را اجرا نکردند. آجرها را می برد تا جلوی در خانه اش بگذارد. چرا که در پوسیده خانه اش کنده شده است. می گوید: این جا سرقت زیاد است و بوی فاضلاب خیلی اذیت می کند. چند روز پیش که عید قربان بود بسیاری از اهالی زباله ها و پوست گوسفندان قربانی را در این مکان می ریختند که بوی متعفنی داشت. تلی از پوست انباشته شده بود. خودروی شهرداری در خیابان زباله ها را جمع می کند و به این قسمت نمی آید، به همین دلیل زباله در این قسمت زیاد است. کاش حداقل زباله های این منطقه را آتش می زدند تا بوی تعفن کمتر می شد.
یکی دیگر از خانم ها می گوید: خانه ما برق ندارد، اما یک هفته پیش انشعاب آب وصل شد. برای تامین برق از تیر برق کابل می کشیم که اداره برق آن را جمع می کند. برای گرفتن انشعاب به اداره برق، استانداری و فرمانداری مراجعه کردم اما کسی جواب نمی دهد. مسئولان اداره برق می گویند خانه های شما غیرمسکونی است در حالی که خانه های دیگر در آن راسته و حتی پشت خانه های ما برق دارد. حدود 20 خانوار در این جا بدون برق هستند و هیچ کس جواب گو نیست.
زمین های بدون سند
پیرمردی در آن حوالی است که با دیدن ما می گوید: مسئولان شهری چندین بار به مسجد ابوذر غفاری آمدند، وعده هایی دادند، اما هیچ کس به داد ما نمی رسد. این جا برای زندگی انسان مناسب نیست، ولی ما ناچار به زندگی در این مکان هستیم. چندین بار به مسئولان زاهدان نامه نگاری کردیم، اما فایده ای نداشته است. خیلی از زمین های این منطقه قول نامه ای و بنگاهی است و هیچ سندی ندارد. وی ادامه می دهد: به جای اسناد، معاملات منزل فقط با قول نامه بنگاه انجام می شود و فقط چند نفر توانسته اند سند بگیرند. برای تامین برق خانه ام دو سال پیگیری کردم. همه می گویند با شورای شهر صحبت کنید کدام شورا؟ زمانی که نزدیک انتخابات بود ما به آن ها رای دادیم، اما الان کسی جواب ما را نمی دهند.
هم نشینی با جانوران
زن دیگری در حالی که شاکی است به تندی قدم برمی دارد تا خود را به ما برساند. نزدیک که می رسد می گوید: این مارمولک را چه کسی این جا رها کرده است؟ در جایی زندگی می کنیم که مملو از سگ های ولگرد است. فرزندان مان به دلیل تعداد بالای سگ ها امنیت ندارند و جانوران بیابانی هم به دلیل مجاورت با کوه در این جا زیاد است. وی می افزاید: کاش مسئولان فقط این رود را ببندند تا این بوی بد کمتر شود و بتوانیم خانه هایمان را بفروشیم و برویم. انتهای رود این جاست پساب داخل شهر جمع می شود و به این جا می رسد که بوی بدی دارد. افراد ضعیف جامعه هستیم که این جا زندگی می کنیم.
زن در حالی که دل پر گلایه ای دارد اظهار می کند: وقتی مهمانی به خانه ما می آید و خودرویش را جلوی در خانه پارک می کند گاه شیشه های خودرویش را می شکنند. کمتر فردی از اقوام حاضر است به دیدارمان بیاید زیرا امنیت و بهداشت در این منطقه نیست. 11 سال پیش زمین خانه را 500 هزار تومان خریداری کردیم. آن زمان تعداد اندکی نزدیک رود زندگی می کردند اما اکنون خانواده های زیادی در کنار این رود زندگی می کنند.
طراحی محور «رسالت» در حال انجام است
سرپرست معاونت خدمات شهری شهرداری زاهدان در این باره به خبرنگار ما می گوید: این محدوده شرکت خدماتی دارد و تنها منطقه ای است که روزانه سه مرتبه جمع آوری زباله انجام می شود. از میدان امام حسین (ع) پیاده روسازی و جدول گذاری در حال انجام است و طراحی محور رسالت جزو برنامه های اصلی ما بوده و قرار است با سرعت بیشتری انجام شود.
«محمد امیر براهویی» ابراز امیدواری می کند: تا قبل از پایان امسال، وضعیت بولوار رسالت بهبود یابد و بودجه ای برای این کار در نظر گرفته شده است. «رسالت» یکی از معبرهای اصلی شهر است که مردم محروم و خانه های فرسوده ای دارد. اگر خدمات دهی در منطقه بیشتر شود همکاری مردم هم بیشتر می شود. تنها مشکل ما نبود آموزش و ریختن زباله است که بر اساس برنامه ریزی ها از طریق سازمان پسماند آموزش انجام می شود. تا پایان سال حدود 750 سطل زباله را در زاهدان جانمایی می کنیم که یکی از محلات مورد نظر، رسالت و باباییان است.
وی درباره اراضی بدون سند ادامه می دهد: زمین های این منطقه جزو اراضی خالصه است، مالکیت زمین منطقه رسالت از شهرداری است و کسانی که مشکل سند دارند به شهرداری منطقه و اداره املاک مراجعه کنند و پرونده تشکیل دهند تا از طریق کمیسیون فروش بتوانند برای دریافت سند مالکیت خود اقدام کنند.
وی بیان می کند: در این زمینه در مساجد به مردم اعلام کردیم و بیشتر مردم مراجعه کرده و تشکیل پرونده داده اند و خرید عرصه را انجام دادند. البته بعضی از مناطق رسالت هنوز کاربری مسکونی ندارد و ساخت و سازها در منطقه غیرمسکونی انجام شده است و تقریبا تخلف است. اراضی که کاربری مسکونی داشته باشد برای خرید عرصه مشکلی ندارد و برای اراضی که کاربری فضای سبز و خدماتی دارد نمی توان اقدامی انجام داد مگر این که در طرح های بازنگری طرح تفصیلی مجدد انجام شود و این اراضی جزو زمین های مسکونی محسوب شود که در آن صورت با موافقت کمیسیون ماده 5 می توان به آن ها هم سند داد. به گفته وی، کوچه های نام گذاری نشده سمت راست بولوار رسالت میلان بندی درستی ندارد اما با این حال در یک ماه آینده بررسی مجدد انجام می شود.