ذوالفقاری- لباس بلوچ یک پوشش است، از آن دست پوشش هایی که اصالت فرهنگی دارد. لباس مردم غیور سیستان و بلوچستان پشتوانه ای به قدرت فرهنگ یکی از اصیل ترین اقوام ایرانی را به دنبال دارد. لباس بلوچ ها هم اگرچه مانند دیگر اقوام طی زمان تغییراتی داشته اما پوشاک ویژه مردم این منطقه هنوز معرف یک قوم اصیل ایرانی است و در اکثر جوامع لباس رسمی مردم، لباس های سنتی آنان است.پوشاک هر منطقه تحت تأثیر آب و هوای آن منطقه بوده و لباس بلوچ نیز با توجه به شرایط آب و هوایی منطقه بلوچستان به وجود آمده است. به علّت گرمای زیاد و تابش شدید خورشید، لباس مردان اغلب به رنگ روشن است و برای جلوگیری از تابش مستقیم آفتاب عمامه ای دور سر می پیچند و شال یا لنگی بر شانه می اندازند و لباس زنان بلوچ سوزن دوزی و یا گل دوزی شده است و روسری یا سریگ زنان نیز سوزن دوزی و قلاب دوزی می شود.
انواع پارچه های بلوچی
یکی از استادان فرهنگ و زبان های باستانی درباره پوشاک بلوچی می گوید: پوشاک بلوچی در میان این قوم به پُچ معروف است، گاهی واژه هایی مانند گَد و جامَگ براساس تنوع مناطق جغرافیایی به جای پچ برای لباس بلوچی به کار می رود. این پوشاک که تا حدی شبیه به پوشاک مردم پاکستان، بخشی از هند و افغانستان و مردم ایران قدیم است بلوچ ها آن را لباس رسمی و قومی خود می دانند و نوع زنانه آن سوزن دوزی یا گل دوزی می شود. «موسی محمودزهی» با بیان این که واژه پوشاک در بلوچی هم استفاده می شود می افزاید: بلوچ ها به پارچه نیز گد یا پچ می گویند، بکملپ ململ، کرپاسین گد، شال، شار، هریر، ادلس، چوتار، پرند، کودری، ابریشم، دیبا و وال اسم انواع پارچه های بلوچی است.وی تصریح می کند: به پارچه های مخمل لطیف «بکملپ ململ» می گویند و «کرپاسین گد» که نوعی پارچه پنبه ای است در کارگاه های پارچه بافی به نام جولاهگی در بلوچستان از محصول پنبه بلوچستان تهیه می شده است. شال نیز به عنوان پارچه کم ارزش تر شناخته می شده و پوشندگان آن تا حدی تنگدست معرفی شده اند و واژه شالگوری به معنی شال پوش در زبان بلوچی تنگدستی و ناداری را تداعی می کند و یکی از معروف ترین انواع شال وارداتی به بلوچستان، شال کشمیری بوده است که کهنسالان از آن بسیار یاد می کنند.وی ادامه می دهد: شار نیز پارچه ای از جنس ابریشم بوده که از این نوع پارچه در ادبیات بلوچی زیاد نام برده شده است، در مقابل شال که ارزش کمتری داشته، شار به عنوان پارچه ارزشمندتر شناخته و تا حدی براق و شیشه مانند اطلاق می شده و شار منطقه ریول معروف بوده و از آن جا به بلوچستان وارد شده است. به گفته وی وجود ترکیباتی مانند چینی پرندپوش در ادبیات بلوچی نشان دهنده آن است که پارچه هایی از چین وارد بلوچستان شده است، پارچه هایی از مصر، کشمیر و ریول نیز به بلوچستان وارد می شده است.
پوشاک تن
این کارشناس درباره پوشاک تن بیان می کند: نوع مردانه پوشاک بلوچی یک پیراهن بلند یقه دار و آستین دار ساده است با دامن بزرگ که از یقه تا حدود ناف از جلو باز می شود و دکمه می خورد این پیراهن کاملاً روی شلوار پوشیده می شود. در گذشته بر روی آن سوزن دوزی هایی انجام می شد امروزه این رسم به جز در موارد خاصی مانند سوزن دوزی روی پیراهن کودکان پسر و پهلوانان (خوانندگان و نوازندگان) فراموش شده است.وی اضافه می کند: نوع زنانه آن یک پیراهن کاملاً بلند، عموماً رنگی، بدون یقه و با آستین های بلند و دامن بزرگ است که یقه آن از محل گردن تا اندکی پایین تر باز است و در محل گردن با سنجاق سینه بسته می شود، تزیینات روی پارچه زنانه بسیار زیاد است آن چنان که کل پیراهن سوزن دوزی می شود مهم ترین جلوه های هنر سوزن دوزی بلوچی را می توان بر روی پیراهن زنانه مشاهده کرد. نوع پارچه، دوخت، رنگ و سوزن دوزی های قسمت های مختلف لباس بلوچی زنانه نشانی از هنر هنرمندان است که در برخی نقاط بلوچستان به نام های دیگر مانند پیرام، پشک، کمیس و شنگ هم موسوم است همچنین بخش مهمی از این نوع لباس را کیسگ یا جیب تشکیل می دهد.وی با اشاره به شلوار بلوچی اظهار می کند: نوع مردانه آن یک شلوار بلند و نسبتاً چین دار با دم پای تنگ است که با کمربندی نخی، پشمی یا نایلونی به صورت مخفی با گره خاصی به کمر بسته شده است و همیشه در زیر پیراهن پوشیده و جلوه هنری روی شلوار از چین دار کردن و دوزندگی دم پای آن پدیدار می شود، کمربند مخصوص آن به نام های آهنجگ، شلواربلند و نشپیل می تواند ساده یا رنگی همراه با گل های تزیینی نخی باشد. نوع معروفی از دوخت شلوار بلوچی در منطقه سرحد به نام «جنگی خان دوچ» موسوم است.نوع زنانه آن نیز یک شلوار بلند و نسبتاً چین دار با دم پای تنگ است، تزیینات هنری روی دم پاچه های شلوار به صورت سوزن دوزی بلوچی که با سوزن دوزی های روی پیراهن و روسری هماهنگی دارد قابل توجه است. «مچو» نوعی خاص از شلوار زنانه است که تا گذشته ای نه چندان دور در مناطقی از مکران بیشتر توسط زنان حوزه سراوان پوشیده می شد و امروزه از رواج افتاده است. نوع پارچه، دوخت، رنگ و سوزن دوزی های قسمت های مختلف پاجامگ نشان از هنر هنرمندان آن دارد.
پوشاک سر یا سریگ
به گفته محمودزهی، سریگ یا روسری عبارت است از یک تکه پارچه نازک رنگی نخی به ابعاد تقریبی 200 در120 سانتی متر که بیشتر قسمت های آن به خصوص حواشی آن سوزن دوزی و پولک دوزی می شود. رنگ، طرح و تزیینات روی آن هنر هنرمندان را در خود متجلی می کند. برقع یا نقاب نیز نوعی از پوشاک بانوان بلوچ برای پوشاندن صورت بوده که رنگ آن بیشتر سیاه است و طرح و تزیینات مختصری روی آن انجام می شود و می تواند جلوه هنری داشته باشد، دستار یا عبا نیز پارچه ای نرم و نازک بیشتر با دو رنگ سفید و سیاه، با طول نسبتاً زیاد که به صورت پیچ در پیچ توسط مردان بر سر بسته می شود و بیشتر نشانی از ابهت و بلندمرتبگی است که طرح و رنگ، نحوه پیچیدن و اندک تزیینات روی آن هنر هنرمندان را بیان می کند. امروزه بیشتر روحانیان آن را بر سر می بندند اما در گذشته ای نه چندان دور بیشتر مردان بلوچ آن را بر سر می بسته اند در بسیاری از مناطق سرحد هنوز بسیاری از مردان آن را بر سر می نهند. در مراسم تعیین سردار طایفه، یکی از مهم ترین مراحل، مرحله پاگ بندی (دستاربندی) است. امروزه روحانیونی که با درجه مولوی از حوزه های علمی دینی فارغ التحصیل می شوند آیین دستاربندی برای آنان انجام می شود. در گذشته نوع خاصی از پاگ را دستار پادشاهی می نامیدند و نوع خاص دیگری از پاگ را من دیل می گویند. در گذشته مردان دستار به سر می بسته اند و زنان روسری و چادر بر سر داشته اند. انواع کلاه هایی که امروزه استفاده می شود غالباً وارداتی هستند.وی با اشاره به پوشاک پا نیز می گوید: در گذشته انواع کفش ها با نام های کوطوک، تکل، سواس، لبد و کوش با چوب، پیش، لاستیک و پوست ساخته می شده است، بیشتر این کفش ها دارای بندهای پشمی، مویی، نخی یا پارچه ای بود و تنها پای افزار بافتنی از مو، پشم، کرک و پارچه که تا حدی نقش کفش داشته و بیشتر نقش جوراب، محصولی به نام سر بوده است واژه سر غالباً همراه با سواس (نوعی کفش از جنس برگ بوته خرمای وحشی) می آید. طرز بافت، طرح و رنگ سر جلوه هایی از هنر هنرمندان را درخود می نمایاند.
پوشاک های مناسبتی
این استاد فرهنگ و زبان های باستانی درباره پوشاک مناسبتی بلوچی می گوید: در این رابطه می توان از دو نوع پوشاک پرداچ یا لباس عروسی و ارداچ یا لباس عزا نام برد. به گفته وی لنگ یا لانکی هم در فرهنگ بلوچی جایگاه خاصی دارد و آن عبارت است از یک تکه پارچه رنگی نقش دار به ابعاد تقریبی 200 در100 سانتی متر. ارزش لنگ بیشتر به خاطر آن است که از لنگ به چند منظور متفاوت استفاده می شود. به عنوان مثال از آن به جای زیرانداز و روانداز هنگام خوابیدن کوتاه مدت، کلاه در هوای آفتابی، ماسک برای جلوگیری از شناخته شدن، ماسک برای جلوگیری از نفوذ گردو غبار در چشم و دهان و بینی، سبد برای حمل کالا، سجاده به هنگام ادای نماز، طناب و ریسمان برای بستن بعضی از چیزها، حوله برای خشک کردن تن، دست و صورت استفاده می کنند. همچنین به جای صندلی هنگام نشستن استفاده می شود، در این حالت مردان بلوچ به طور کامل روی زمین می نشینند، پاها را در جلو تا حد سینه از زانو خم کرده و لنگ را دور کمر و پاها می بندند و چندین ساعت به همین حالت بدون احساس درد و خستگی می نشینند. به همین دلیل گاه به لنگ صندلی بلوچی و به این نوع نشستن در اصطلاح محلی کمرزانی می گویند. به دلیل کاربردهای متفاوت لنگ در زبان بلوچی به آن نام های دیگری مانند لانک بند، سربند، سرین بند، رومال، دزما(دستمال) و شال گردن هم می دهند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
گروه شهرستان ها- 837 مدرسه در 5 شهرستان قصرقند، ایرانشهر، چابهار، کنارک و سراوان به دلیل بارندگی شدید در استان تعطیل شد. مدیرکل آموزش و پرورش به خبرنگار ما گفت: 421 مدرسه ابتدایی شیفت صبح روز گذشته در شهرستانهای ایرانشهر، چابهار و سراوان بر اثر سیل و آب گرفتگی تعطیل اعلام شد. «علیرضا نخعی» افزود: مدارس شهرستان قصرقند و کنارک شامل 416 مدرسه نیز به دلیل بارندگی و آب گرفتگی خیابانها تعطیل شد. وی بیان کرد: بر اساس اعلام این اداره کل مقرر شد روسای ادارات آموزش و پرورش شهرستانها برای جلوگیری از ایجاد خطرات احتمالی برای دانشآموزان در مدارس، در صورت لزوم تعطیلی مدارس را اعلام کنند که این تعطیلی با هماهنگی ستاد بحران استان انجام میشود.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
شاهی- بارندگی های اخیر موجب شد که سه روستای سیل زده به طور کامل تخلیه و از چندین استان دیگر نیز کمک های امدادی به این استان ارسال شود. مدیرعامل جمعیت هلال احمر به خبرنگار ما گفت: از ابتدای شروع بارندگی ها از روز جمعه در استان به 57 روستا در قالب 58 تیم عملیاتی و 296 نفر پرسنل خدمات رسانی شد. «رسول راشکی» افزود: در این مدت 98 خودرو که در مسیرها گرفتار شده بودند رهاسازی شدند و 290 خانوار در قالب یک هزارو435 نفر اسکان اضطراری داده شدند. وی عنوان کرد: در این مدت 290 چادر، 282 موکت، 634 پتو، یک هزارو222 کیلوگرم نایلون، 174 شعله والور، 73 فانوس، 55 ست ظروف، 3 هزارو219 قوطی کنسرو، 61 کلمن آب، 500 قرص نان و 180 کیلوگرم برنج بین افراد سیل زده توزیع شد. بیشتر این امدادرسانی ها در شهرستان های خاش، ایرانشهر، دلگان، کنارک، نیکشهر و چابهار انجام شده است. وی گفت: به دلیل شدت بارندگی ها و وجود سیلاب یک روستا کامل تخلیه شد که برای اهالی آن یک اردوگاه با 40 چادر احداث شد. همچنین 2 روستا نیز در زرآباد برای جلوگیری از تخریب و صدمات احتمالی تخلیه شد که برای اهالی این 2 روستا نیز یک اردوگاه با 48 دستگاه چادر احداث شد. وی خاطرنشان کرد: یک اردوگاه هم در داخل شهر کنارک با 12 چادر برای اسکان اضطراری افراد گرفتار در سیلاب احداث شده است که در صورت نیاز افراد گرفتار سیل به این اردوگاه انتقال داده شوند. راشکی بیان کرد:از استان های خراسان رضوی، یزد، کرمان و فارس و سازمان امداد کشور نیز تعدادی از اقلام امدادی شامل چادر، پتو و موکت و ... برای کمک به سیل زده ها با چند دستگاه تریلی ارسال شده است.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ریگی- بارندگی های اخیر در جنوب استان باعث تخریب چندین منزل، قطع برق و ریزش برخی از قنوات در قصر قند شد. فرماندار قصرقند به خبرنگار ما گفت: در جلسه فوق العاده ستاد مدیریت بحران که دوشنبه تشکیل شد، تدابیری در راستای بارندگی های اخیر و ادامه آن اندیشیده و لزوم آمادگی دستگاه های اجرایی برای کمک رسانی یادآوری شد. «حمیرا ریگی» افزود: اعضای ستاد به اتفاق از پل رودخانه کاجو، آب شکن و مسیر سیل بند شهر که دارای بافت فرسوده است، بازدید کردند و با توجه به شرایطی که در منطقه به وجود آمده است، استمداد ستاد بحران استانی را در این زمینه می طلبد. وی اضافه کرد: یکی از دلایلی که تاکنون پل بر رودخانه کاجو برای ارتباط روستاهای حاشیه این رودخانه با مرکز شهر احداث نشده، دنبال نشدن این موضوع از سوی مسئولان سابق بوده است که با توجه به مهم بودن موضوع، از آغاز امسال طرح مطالعاتی آن در دست اجرا قرار گرفت و اعتبارات آن نیز معلوم شد و کار ادامه دارد که با پایان طرح مطالعاتی از سال آینده این پل بر رودخانه کاجو احداث می شود. وی اظهار کرد: قطع برق مسیر «حمیری هزاره ای» از عصر روز دوشنبه به دلیل نبود راه دسترسی مأموران برق برای ترمیم موارد قطعی برق باقی مانده بود که با تلاش ماموران برق برطرف شد و فقط در بخش پلان از توابع تلنگ به دلیل نبود راه دسترسی، برق 3 روستا از 24 ساعت گذشته همچنان قطع است و روستاها در خاموشی به سر می برند. وی اضافه کرد: بارندگی های اخیر تاکنون خساراتی به قنات ها و زمین های کشاورزی بخش های تلنگ، ساربوک و مرکزی وارد کرده است که بعضی از قنات ها مانند «هلونچکان» و «بگان» 100 درصد دچار ریزش و تخریب شده است. وی ادامه داد: گروه های اداره راه در مسیرهای قصرقند و نیکشهر و قصرقند به جکیگور و دیگر مسیرها برای رفع مشکلات مردم مستقر هستند و مراکز بهداشتی، انتظامی و نیروهای شهرداری نیز در آماده باش کامل به سر می برند. وی افزود: بنابر گزارش بخشدار مرکزی یک دستگاه خودرو در روستای «کلک» با کمک مردم از غرق شدن نجات یافت و 3 منزل تاکنون در روستای هیت، دچار ریزش سقف یا دیوار شد که احتمال افزایش این آمار با توجه به تداوم بارندگی ها وجود دارد. وی خاطرنشان کرد: با توجه به اعلام هواشناسی استان بر تداوم بارندگی ها در این منطقه و براساس مصوبات جلسه ستاد مدیریت بحران، مدارس مقطع ابتدایی و خشت و گلی دیروز تعطیل شد و امروز نیز تعطیل است.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
شاهی – 9 مادر باردار طی سه روز بارندگی در جنوب استان نجات داده شدند. رئیس دانشکده علوم پزشکی ایرانشهر به خبرنگار ما گفت : با توجه به شروع بارندگی از سه روز گذشته در مناطق جنوب استان و هشدار های سازمان هواشناسی پرسنل اورژانس در آماده باش کامل هستند. دکتر«ایرج ضاربان» افزود: با شدت بارندگی و طغیان رودخانه های محلی بیش از 14 محور ارتباطی مسدود و سبب به خطر افتادن 9 مادر باردار در 3 روز اخیر شده بود. وی بیان کرد: با وجود هماهنگی های لازم با ریاست دانشگاه علوم پزشکی زاهدان برای اعزام بالگرد اورژانس هوایی ، به دلیل شرایط جوی نامساعد امکان اعزام بالگرد به منطقه میسر نشد و عملیات انتقال مادران باردار با وسایل نقلیه سنگین چون لودر ، کامیون و تراکتور از عرض رودخانه ها انجام شد. وی بیان کرد: این مادران باردار در محورهای مواصلاتی فنوج به ایرانشهر، مند به ایرانشهر، لدی به ایرانشهر ، کتیج به فنوج، ایرانشهر به جلگه و ... به دلیل طغیان رودخانه دچار مشکل شده بودند که توسط آمبولانس های مستقر به مراکز درمانی انتقال یافتند. وی خاطرنشان کرد: زایمان یکی از مادران باردار اعزامی از مند به علت تاخیر در اعزام، ناشی از طغیان رودخانه ، در آمبولانس انجام شد و پس از گذشت 3 ساعت مادرو نوزاد سالم به بیمارستان ایران ایرانشهر منتقل شدند. وی از آمادگی 44 پایگاه اورژانس واستقرار 6 آمبولانس پشتیبان در نقاط حادثه خیز و آماده باش کامل نیروهای اورژانس برای امداد و کمک به حادثه دیدگان احتمالی خبر داد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دهمین همایش ملی نجوم و اختر فیزیک کشور از فردا به میزبانی دانشگاه سیستان و بلوچستان آغاز می شود.دبیر علمی این همایش به خبرنگار ما گفت: این همایش با حضور دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد و دکترا و استادان حوزه نجوم دانشگاه های صنعتی شریف، صنعتی امیرکبیر، شیراز، زنجان، تحصیلات تکمیلی زنجان و سیستان و بلوچستان به صورت کنفرانس به منظور ارائه مقالات 7 و 8 بهمن ماه در تالار امام رضا(ع) دانشگاه سیستان و بلوچستان برگزار می شود.«علیرضا آقایی» افزود: این استان در چهارمین و نهمین همایش ملی نجوم و اختر فیزیک نیز میزبان دانشگاه های مطرح کشور بوده است.وی از میزبانی دانشگاه استان برای برگزاری دومین همایش زمستانی انجمن نجوم نیز خبر داد و اضافه کرد: دانشگاه سیستان و بلوچستان برای دومین سال متوالی میزبان برگزاری همایش زمستانی انجمن نجوم شد، این همایش با هدف معرفی موضوعات پژوهشی و روز نجوم دنیا توسط استادان دانشگاه های برتر ایران از جمله صنعتی شریف، امیرکبیر، زنجان، تحصیلات تکمیلی زنجان، شیراز و سیستان و بلوچستان برای انتخاب پایان نامه دانشجویان رشته کارشناسی ارشد و دکترای حوزه نجوم از روز گذشته در تالار امام رضا(ع) دانشگاه سیستان و بلوچستان آغاز شده است.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
گروه حوادث- ساعت از 12 گذشته است که «حمیرا» وارد دایره مشاوره می شود. گیج و مبهوت روی صندلی در اتاق مشاوره پلیس می نشیند، دختری 14ساله که به دلیل مشکلات و کمبود امکانات در روستایشان نتوانسته بود به مدرسه برود. در6 ماهگی پدرش را از دست می دهد و مادرش ازدواج می کند که پدر بزرگ و زن عمویش سرپرستی او را به عهده می گیرند.
24 ساعت از شکایت زن عموی حمیرا نگذشته است که پلیس او را به همراه یک زن در حالی که تلاش می کرد حمیرا و خود را از صحنه فراری دهد پیدا کرد. روز قبل زن عموی حمیرا با این عنوان که برادرزاده شوهرش به مدت سه هفته است که توسط یک زن به نام سارا که از شهر به روستای آن ها آمده است اغفال شده و در این مدت هرچه به دنبالشان گشته اند نتوانسته آن ها را بیابند، به کلانتری مراجعه کرد.
حمیرا ماجرا را برای کارشناس مشاور کلانتری مرکزی هیرمند این گونه شرح می دهد: از دوران کودکی همیشه آرزوهای بزرگی داشتم و در بازی های خود با هم سالانم خود را برتر از همه جلوه می دادم و همیشه نقش یک زن پولدار را که همه به او احترام می گذارند و به همه دستور می دهد، بازی می کردم. پولدار بودن، زیبا بودن، بی همتا بودن و مورد توجه همه قرار گرفتن آرزوی دیرینه ام بود اما هیچ امکاناتی برای رسیدن به این آرزوها نداشتم. همیشه فکر می کردم که چه می شود من هم مانند سیندرلا ناگهان به یک شاهزاده تبدیل شوم. ساعت ها در این افکار فرو می رفتم و خیالبافی می کردم. درست یک ماه قبل بود که با سارا آشنا شدم. او می گفت که شوهرش برای کار به شهرستان رفته است و کسی را ندارد و به همین دلیل برای زندگی به روستای ما آمد. از همان روز اول جذب سارا شدم. حرف های قشنگی می زد و از همه مهم تر این که زیبا بود و حتی لباس های گرانقیمتی هم به تن داشت. اکثر دختران و زنان روستا از او خوششان نمی آمد ولی من شیفته او شده بودم، او هم مرا خیلی دوست داشت.
یک روز به من پیشنهاد داد تا به شهر برویم. می دانستم خانواده ام مخالفت می کنند، پس مخفیانه با او به شهر رفتم. چند ساعتی در شهر بودیم. او برایم یک جفت کفش زیبا خرید و به من گفت که این هم کفش های سیندرلاست و خندید. من هم ناخواسته آهی کشیدم و گفتم من کجا؟ سیندرلا کجا؟! سارا بلافاصله گفت: خودت مقصری که برای زندگی ات تلاش نمی کنی نشسته ای که از آسمان برایت شاهزاده ای بفرستد؟ باید خودت دست به کارشوی. پرسیدم چگونه؟ گفت مثل این که شانس با تو یار است و خدا می خواهد که خوشبخت شوی. بیا با هم در شهر زندگی کنیم من آنجا خانه و خودرو دارم. این طوری پدربزرگ و زن عمویت حرف هایشان را به تو تحمیل نمی کنند و از همه مهم تر مجبور نیستی با پسر عمویت که دوستش نداری ازدواج کنی. بعد از ظهر به خانه برگشتیم و کفشاهایم را در گوشه اتاق گذاشتم هر وقت به اتاق می رفتم و آن کفش ها را می دیدم یاد حرف سارا می افتادم «تو نشسته ای که خدا برایت از آسمان شاهزاده ای بفرستد؟» از آن روز به بعد سارا بیشتر به منزلمان می آمد و تلاش می کرد که راضی ام کند تا به شهر برویم. بالاخره یک روز زن عمویم به خاطر این که آن حمیرای همیشگی نیستم تحقیرم کرد و مرا کتک زد. بنابراین تصمیمم را گرفتم و با سارا فرار کردم.
شب بود که به شهر رسیدیم. سارا مرا به منزلش برد. چند روز اول زندگی با سارا بسیار لذت بخش بود. باهم به گشت و گذار می رفتیم و او زن ها و دخترهای شهری را به من نشان می داد. اما کم کم اوضاع تغییر کرد چند روزی بود که یک مرد غریبه به منزل سارا می آمد و به او پول می داد. چند بار پرسیدم که این مرد کیست و برای چه به اینجا می آید؟ سارا در جوابم می گفت که برایش کار می کند. تا این که یک روز آن مرد غریبه با یک پسر وارد منزل شد. سارا از من خواست تا با آن پسر صحبت کنم و در کنارش بنشینم ولی من راضی نشدم.
از آن پسر خوشم نمی آمد وقتی به او نگاه می کردم ترس تمام وجودم را می گرفت. بعد از این که مرد غریبه و پسر ناشناس رفتند، سارا مرا مورد سرزنش قرارداد که خیلی بی عرضه ای من دخترانی داشته ام که روزی یک میلیون تومان برایم کار می کردند با گفتن این جمله سارا انگار دنیا روی سرم خراب شد. تازه فهمیدم کار سارا چیست! همان موقع تصمیم به رفتن گرفتم. لباس هایم را برداشتم تا به روستای خودمان برگردم اما سارا جلویم را گرفت، در خانه را قفل کرد و اجازه نداد از خانه مخوفش بیرون بروم. دیگر مانند یک اسیر شده بودم و نمی توانستم بدون اجازه او جایی بروم تا این که دیروز باهم به خانه خاله اش رفتیم. شب را در خانه خاله سارا بودیم که ماموران وارد منزل شدند و مرا به این جا آوردند. حالا من مانده ام و یک دنیا آرزوی بر باد رفته و آبرویی از دست رفته.
ضعف فرهنگی
ستوان دوم «ملیحه محمودی» درباره این ماجرا می گوید: بی سوادی و ضعف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و بی توجهی به نیازهای فرزندان از جمله دلایل اغفال نوجوانان و جوانان است. در این ماجرا مورد توجه قرار گرفتن، زیبا بودن، همتایی نداشتن فریاد بی صدای حمیرا برای گفتن این جمله است که «من محبت می خواهم.
آیا کسی مرا به عنوان یک انسان می بیند؟» او که به دلیل بازی سرنوشت از محبت پدر و مادر محروم بوده به دلیل بی توجهی پدر بزرگ و زن عموی خود دچار مشکلات تربیتی و پرورشی شده است و با ابراز محبت از طرف سارا به دنبال عاطفه گمگشته خود می رود که متاسفانه با بی توجهی و برخورد نامناسب زن عمو مشکل حادتر شده و با فرار از منزل بزرگ ترین اشتباه زندگی اش را مرتکب می شود.این مشاور با تاکید بر اقدامات پیشگیرانه از بروز این مشکلات برای نوجوانان عنوان می کند: توجه به تفاوت های فردی فرزندان به ویژه درباره مواردی مانند حمیرا و مورد محبت و توجه قرار دادن آن ها، ایجاد امکانات تحصیلی در مناطق محروم و بالا بردن سطح فرهنگی واجتماعی نوجوانان، آموزش آسیب های اجتماعی و خصوصا آسیب هایی که دختران نوجوان در معرض آن هستند و آموزش سبک های فرزند پروری با برگزاری کارگاه های مهارت زندگی ویژه والدین و خانواده ها و همچنین کارگاه های مهارت خود آگاهی برای بالا بردن عزت نفس و اعتماد به نفس نوجوانانی که احتمال آسیب در آن ها وجود دارد از جمله راهکارها و اقداماتی است که باید در این زمینه به آن توجه داشت.
وی خاطر نشان می کند: با توجه به این که جای امیدواری است که این دختر 14 ساله بیشتر از این در دام افرادی مانند سارا گرفتار نشده است، می باید با مدیریت افرادی که سرپرستی زندگی او را به عهده دارند از بار روانی این آسیب کاسته شود تا این دختر نوجوان زندگی دوباره ای را با حمایت اعضای خانواده آغاز کند. بافت فرهنگی و اجتماعی روستا نیز به گونه ای است که فرد خطاکار نمی تواند خطای خود را از نگاه دیگران پنهان کند و همین موضوع نگرانی های سارا و امکان آسیب های بعدی را افزایش می دهد. به همین دلیل بزرگ ترها باید با تاکید بر این که این اشتباه از سر تصمیمات کودکانه گرفته شده است، نجات حمیرا از این گرفتاری را به عنوان نکته ای مثبت در بین اهالی روستا بزرگنمایی کنند تا این دختر نوجوان بتواند بدون ترس از نگاه ها و حرف های مردم به زندگی اش ادامه دهد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ارباب افضلی- فردی که قصد انتقال کالاهای قاچاق از سراوان به زاهدان را داشت، در خاش دستگیر و به پرداخت 50 میلیون ریال جزای نقدی محکوم شد.
رئیس اداره تعزیرات حکومتی خاش به خبرنگار ما گفت: ماموران یگان امداد به یک دستگاه خودروی تویوتا مشکوک شدند که پس از توقیف و بازررسی، مقادیری کالای قاچاق شامل تنباکو، دستمال کاغذی و دستکش با ارزش ریالی 49 میلیون ریال کشف کردند.«علی کیخا» افزود: متهم در اظهارات خود اعلام کرد که کالاهای مکشوفه را از سراوان خریداری کرده و به قصد فروش در حال انتقال به زاهدان بوده است که توسط ماموران شناسایی و دستگیر می شود.وی ادامه داد: با توجه به اخذ آخرین دفاعیات، شعبه تخلف مباشرت در قاچاق کالا را محرز دانست و متخلف را علاوه بر ضبط کالاهای مکشوفه به میزان 50 میلیون ریال جزای نقدی در حق دولت محکوم کرد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
پس از نام گذاری سیستان و بلوچستان به عنوان مقصد گردشگری کشور در سال 96، برخی همایش های ملی و بین المللی به سمت این استان سوق داده می شود و هر از چند گاهی نام سیستان در رسانه های کشور پررنگ تر دیده می شود. این آمد و شد مسئولان ارشد کشور به همراه خبرنگاران رسانه های مرکز تا حد زیادی می تواند نوع نگرش ها به این استان را تغییر دهد و سیستان و بلوچستان را از منطقه قرمز تردد و گردشگری خارج کند. اما بی اعتنایی برخی دولتی ها در مرکز به توان رسانه های بومی به نوعی فرصت سوزی بزرگ آنان محسوب می شود. فرصتی غنی و ارزشمند که یا مدیران ارشد کشور از آن بی اطلاع هستند یا تدبیر بر آن قرار گرفته است که از رسانه های بومی که چشم و چراغ مردم منطقه و از بهترین و موثق ترین منابع خبری مردمی هستند استفاده نشود و باز هم آن ها در کنج عزلت و بی توجهی قرار گیرند. متأسفانه به دفعات مختلف دیده شده است که رسانه های بومی و محلی از سوی برنامه ریزان ارشد کشوری و حتی مدیران استان در جایگاه های دست چندم قرار می گیرند و این گونه تداعی می شود که صرف اعزام خبرنگاران مرکز کشور و قرار گرفتن اخبار بر شبکه های خبری، نیاز اطلاع رسانی منطقه را مرتفع می سازد! این تفکر تا بدان جا نفوذ کرده است که در اکثر همایش های ملی و بین المللی که در استان ها از جمله سیستان و بلوچستان برگزار می شود نه تنها از خبرنگاران محلی برای شرکت دعوت نمی شود بلکه گاه اجازه ورود هم به آن ها داده نمی شود و اعتقادشان بر همان است که زمانی که پایگاه های خبری مرکزی در همایش هستند نیازی به بومیان نیست و آن ها می توانند اخبار نقلی شبکه ها و خبرگزاری ها را استفاده کنند. این تفکر اشتباه پایتخت نشینان نوعی بدسلیقگی و نادیده انگاشتن رسانه هایی است که همه ساله بار اطلاع رسانی کوچک ترین تا بزرگ ترین رخدادها را بر دوش می کشند و بی هیچ ادعایی در رکاب هستند و این تفکر، نوعی دهان کجی به جامعه خبری، مردم و شهروندان است به ویژه به رسانه های بومی و نمایندگان آن ها. نظیر این بی اعتنایی در همایش بین المللی معرفی فرصت های سرمایه گذاری و توسعه پایدار درسواحل مکران در چابهار به وضوح دیده شد به طوری که رسانه های بومی سیستان و بلوچستان در همایش بین المللی که در استان خودشان برگزار شد آن چنان نقش کم رنگی داشتند که نبودشان بیشتر احساس می شد و این نه از سر کوتاهی رسانه ها بلکه بی تدبیری مسئولان ها بود. فرصت سوزی مدیران ارشد وزارتخانه ها و چه بسا مدیران استانی در همراهی با این سیاست و اعتقاد آنان باعث ضربه به بدنه فرهنگی استان می شود. شاید مدیران ارشد پایتخت نشین از این ظرفیت بی اطلاع باشند اما سوال اینجاست که مدیران ارشد و رده بالای استانی چرا در مقابل این بی سلیقگی و نابرابری رسانه ای کلامی به زبان نمی آورند؟! چرا استاندار در مقام عالی ترین نماینده دولت و مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی در جایگاه نماینده ارشد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که متولی رسانه هاست از حق و حقوق خبرنگاران و رسانه های بومی دفاع نمی کنند و سکوت را برمی گزینند؟! فرصت سوزی دیگر بس است. تلاش برای توسعه استان با بی اهمیت جلوه دادن رسانه های منطقه ای و بومی، پوچ و بی فایده است. گزینش و انتخاب رسانه نزدیک به دولت یا منتقد هم نباید دخیل باشد. چرا که هر رسانه بومی دارای مجوز، به قدر خود در توسعه استان مؤثر است اگر دیده و اگر تبعیض های کلان رسانه ای حذف شود.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.